سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بررسی قضیه زمان از دست رفته از کتاب مدیریت استرس

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

بررسی قضیه زمان از دست رفته از کتاب مدیریت استرس دارای 93 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد بررسی قضیه زمان از دست رفته از کتاب مدیریت استرس کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

 

فهرست 2
مقدمه 4
قضیه: 4
نتیجه بحث 11
مقدمه 13
قضیه 13
پاسخ به سئوالات بحث 14
1- عقیده شخصی تا چه اندازه از عوامل محیطی یا عوامل ذاتی متأثر است؟ 15
2- چه رابطه ای بین خودآگاهی و فشار اجتماعی وجود دارد؟ 16
3- آیا خودآگاهی ثابت است یا دانش انسان از خود به مرور زمان، کاهش یا افزایش می یابد؟ 17
5- برای تسهیل اصلاح عقاید شخصی در زندانیان چه می توان کرد؟ برای تقویت یک عقیده شخصی مثبت چه می توان کرد؟ 18
نتیجه بحث: 19
مقدمه: 21
قضیه: 21
پاسخ به سئوالات بحث 23
1- چه انسداد ادراکی در این مورد نشان داده شده است؟ 23
2- گامهای حل مشکل که توسط کمیل و مشاورانش پیگیری شد را عنوان کنید. چه گامهایی در حل عقلایی مشکل از قلم افتاده یا محدود شده بودند؟ 25
3- چه نوع اشخاصر رافع انسداد ادراکی می توانستند برای کمیل سودمند باشند؟ 26
نتیجه بحث: 27
مقدمه: 29
خلاصه ماجرا: 29
پاسخ به سئوالات بحث: 30
1- کدام اصول حل عقلایی مشکل و حل ابداعی مشکل در این مورد بکار گرفته شده است؟ 31
2- چگونه ابداع و ابتکار توسط مدیریت عالی در سونی پرورش می‌یافت؟ 31
3- چه نقشهایی توسط شخصیتهایی مختلف در این مورد بازی می‌شد که موجب موفقیت واکمن گردید؟ 32
4- اگر شما، مشاور سونی بودید، برای پرورش و ترویج مستمرتر و وسیع تر این نوع نوآوری و ابداع در سرتاسر شرکت، چه توصیه می‌کردید؟ 32
نتیجه بحث: 33
مقدمه: 34
قضیه: 35
پاسخ به سئوالات بحث: 37
نتیجه بحث: 39
مقدمه: 41
قضیه: 41
پاسخ به سئوالات بحث: 44
مقدمه: 47
قضیه: 48
پاسخ به سئوالات بحث: 49
نتیجه: 52
مقدمه: 52
1- مدیران و مهندسان ارشد در یک ساختمان قرار دارند و بقیه در دو ساختمان دیگر. 54
مقدمه: 61
قضیه: 61
پاسخ به سئوالات بحث: 64
1- منشأ تعارض در این قضیه کدام است؟ 64
2- برای مدیرت تعارض در این وضعیت از چه رویکردی استفاده می کنید؟ هر کدام چقدر اثر بخش اند؟ 65
3- بر اساس رهنمودهای رفتاری برای رویکرد مبتنی برا عتماد متقابل، دان چگونه می تواند این تعارض را به صورت موثر مدیریت کند؟ 65
نتیجه: 66
مقدمه: 67
قضیه: 69
1- مراحل توسعه در تیم الیت چه بود؟ در حالی که این مورد را مرور می کنید، مثالهایی ویژه برای هر یک از چهار مرحله توسعه مشخص کنید: 71
2- دستیابی تیم به یک وضعیت عملکرد بالا را چگونه توضیح می دهید؟ عوامل عمده پیش بینی کننده چه بودند؟ 73
3- چرا تیم مدیریت ارشد مات به سطح بالایی از عملکرد نرسید؟ چرا به یک تیم الیت نیاز بود؟ تیم او چه کمبودی داشت؟ 74
نتیجه: 78
مقدمه: 79
1- کدام یک از توصیه های مربوط به توانمندسازی راکن هافمن زیر پا گذاشته است؟ روث کامینگز چطور؟ 82
2- کدام یک از توصیه های مربوط به واگذاری راکن هافمن زیر پا گذاشته است؟ روث کامینگز چطور؟ 83
5- اگر شما یک مشاور بیرونی باشید که در ملاقات حضور دارد، چه نصیحتی به کن می کنید؟ چه نصیحتی به روث می کنید؟ 92
نتیجه: 93

 

مقدمه
برای مدیریت موثر و مفید، کیفیت کار مدیر، بسیار مهمتر از کمیت آن می باشد. جزییات امور یک سازمان نباید مشی کلی مدیریت را منحرف کند و علیرغم اینکه مدیر باید به کلیه شئونات سازمان اشراف داشته باشد و توانایی مدیریت اتفاقات غیر مترقبه و بحران را داشته باشد، لیکن شالوده کلی مدیریت نباید به گونه ای باشد که کار و امور سازمان، مدیر را به دنبال خود بکشاند، بلکه مدیر باید با انتخاب چارت مناسب و تفویض اختیار، مسیر از پیش تعیین شده ای برای امور جاری سازمان تهیه کند و زمان و انرژی خود را به صورت بهینه برای مواردی که دخالت وی، لازم می باشد صرف نماید. آنچنان که علاوه بر گردش صحیح کار، توان شخصی مدیریت که وابسته به چگونگی تلاش او در محیط کار و سلامت زندگی شخصی اش می باشد حفظ شود.
قضیه:
داستان مربوط به مدیری است که علیرغم داشتن خصوصیات فردی و اخلاقی ممتاز و همت بالا و مصمم برای نائل شدن به اهداف بزرگ، در راستای موفقیت بیشتر سازمان تحت مدیریتش، مدیریت خلاق، موثر و با کیفیتی ندارد و هر روز پس از ساعتها تلاش بی وقفه، برای پرداختن به جزییات پراکنده و غیر پیش بینی شده روزمره، با فکری خسته و ناراضی از نائل نشدن به خلاقیتهای مدیریتی و نپرداختن به اهداف و مسائل کلان سازمان، به نزد خانواده‌ای می رود که خود را در قبال آنها، مدیون می داند و احساس می کند فرصت رسیدگی و توجه لازم به خانواده و خودش و مسائل روحی و معنوی‌اش را نیز نداشته است. طی داستان به نکته ظریف دیگری نیز بر می خوریم و آن گویای اینست که او حتی از محیط و مسیر زیبای زندگی اش نیز لذت نمی برد، بلکه در حین رانندگی، احتمال پیشامد حادثه نیز می رود. از خصوصیات قابل توجه در این داستان ظرفیت بالای این مدیر در مواجه با انبوه کارها و مشکلات پراکنده و غیرمترقبه می باشد که نه تنها او را مشوش نمی کند، بلکه امور را با آرامش، یکی پس از دیگری هدایت می کند و توانایی بالایی در مدیریت بحران و باز کردن گره‌های روزمره را دارد. منتها، اعتماد به نفس بیش از حد او و در همین راستا، عدم تفویض اختیار، باعث درگیر شدن بیش از اندازه او در امور جزیی و کم اهمیت می شود و به نوعی، بیانگر عدم تشریک مساعی و همچنین وجود نوعی خود محوری می باشد. در عین حال، مراحل ترقی شخصی را از یک expediter ، به مدیر کارخانه ای بزرگ، به سرعت طی کرده است، اما عملاً در پست مدیریتی نیز همان رفتار تسریع بخشی امور را دارد و به اموری که اغلب در حد یک کارمند تسریع بخش است یعنی کارهای غیر مهم و ضروری و فوری می پردازد. پس به این موضوع اشاره دارد که اگر یک کارمند به دلیل لیاقت، امانتداری، همت عالی و دلسوزی، سزاوار رشد و ارتقاء به پست های بالاتر مدیریتی باشد، این ارتقاء، بدون آموزش مدیریت، مخصوصاً آموزش مهارتهای عمومی مدیریت، منجر به عدم موفقیت وی و سازمان خواهد شد. لذا در داستان مشاهده می کنیم که چارت سازمانی این مدیر به نوعی است که شاخه های در ارتباط با وی بسیار متعدد و زیاد، ولی از لحاظ کیفیت در حد ارتباط مستقیم با مدیر کارخانه نیستند.
پاسخ به سئوالات بحث
1- کدام یک از ویژگیهای شخصی چت از مدیریت موثر او بر زمان جلوگیری می کند؟
1) عدم تفویض اختیار 2) عدم مدیریت کارا و مؤثر زمان
احساس مسئولیت غیر آگاهانه و اعتماد به نفس بیش از حد، از ویژگیهایی بود که باعث می شد چت، تفویض اختیار نکند. همچنین عدم استفاده از معاون و طراح و برنامه ریز و عدم تدوین فهرست انجام کار، (شاید حالا دارم با دلیل تراشی کارهایم را توجیه می کنم، زیرا کار را به طور ضعیفی زمانبندی می کنم، اما من فکر می کنم که برنامه ریز هوشیارانه ای دارم و به درستی تفویض اختیار می کنم. آیا به یک معاون نیاز دارم؟) همینطور ناتوانی وی در «نه گفتن» در مواجه با امور نامناسب برای سطح مدیریت وی، (اِل یک لحظه درنگ کرد: بسیار خوب چت، شما می توانید کسی را برای من پیدا کنید؟ من باید امروز، بار این دو ماشین را خالی کنم. چت جواب داد: تا نیم ساعت دیگر با شما تماس می گیرم و به شما خبر می دهم.) از جمله مواردی است که باعث پراکندگی و اتلاف وقت وی می شد و این از نتایج عدم مدیریت کارا و موثر زمان است. در یک جمله: کارها، چت را مدیریت می کرد و او را بدنبال خود می کشاند، نه چت، کارها را.
2- مسائل و مشکلات سازمانی او چه هستند؟
1) بیشتر مسائلی که به شکل اتفاقی حادث و مطرح می شدند، به علت عدم پیش بینی های لازم قبلی و برنامه های پیش گیرانه به شکل غیرمترقبه جلوه می نمودند (مارلین ادامه داد: می توانید به جای اپراور که به علت بیماری در حال استراحت است، اپراتور دیگری برای ماشین چاپ پیشنهاد کنید. همچنین به چت گفت که جین، مهندس صنایع تماس گرفته و منتظر جواب اوست.)
2) چارت سازمانی به شکلی است که اکثر شاخه هایی که مستقیماً با مدیر در ارتباط هستند از نظر کمیت زیاد و از لحاظ کیفیت در حد ارتباط مستقیم با مدیر شرکت نیستند.
3) نداشتن معاون یا معاونین
4) نداشتن سلسله مراتب سازمانی مناسب و تفویض اختیار و مشخص نبودن شرح وظایف مدیر و کارکنان
5) عمل کردن مدیر به عنوان یک expediter
3- کدام یک از اصول مدیریت زمان و استرس در این مطالعه مورد نقض شده است؟
هر سه عامل: تفویض اختیار، مدیریت مؤثر زمان و مدیریت کارآیی زمان در این مطالعه موردی نقض شده است. در مورد تفویض اختیار، چارت سازمانی طوری است که شاخه هایی که مستقیماً با مدیر در ارتباط هستند، از نظر کمیت زیاد و از لحاظ کیفیت در حد ارتباط مستقیم با مدیر شرکت نیستند یعنی او معاون یا معاونینی برای خود اختیار نکرده است به همین علت هر روز مجبور است، ساعتها وقت خود را به امور جزیی و مسائل متعدد و پراکنده غیر پیش بینی شده، صرف کند و در نتیجه، این مسائل، مانع نائل شدن وی به خلاقیتهای مدیریتی و پرداختن به اهداف و مسائل کلان سازمان می شود. در مورد مدیریت مؤثر زمان هم چت موفق نیست زیرا با کار زیاد و فقدان کنترل این کارها مواجه است و به همین علت دچار استرس زمانی می‌شود. او به عنوان مدیر شرکت «نوریس» قادر نیست مسائل مهم و مسائل ضروری را به وضوح تشخیص دهد و از هم تفکیک کند، (او ترتیب کارهای روزانه را مرور کرد، اول یک پروژه، بعد دیگری. تلاش می کرد که اولویتها را رعایت کند. بعد از چند دقیقه به این نتیجه رسید که برنامه زمان بندی واحد open-end احتمالاً مهمترین و مطمئناً ضروری ترین موضوع است، اما به یاد آورد که معاون مدیر کل به طور تصادفی از او پرسید آیا فکر بیشتری صرف پروژه کرده است) او بیشتر اوقاتش را به مسائل ضروری و فوری می پردازد و زمان کمتری برای امور مهم صرف می کند و فعالیتها را برحسب اهمیت و فوریت نسبی دسته بندی نمی کند.
(آل نورن سرکارگر انبار کالا به چت گفت: شما می توانید کسی را برای من پیدا کنید؟ من باید امروز بار این دو ماشین را خالی کنم.) (ماریلین مدیر دفتر از چت پرسید اینها باید فرستاده شوند یا بازرسی کنیم و ادامه داد به جای اپراتور که به علت بیماری در حال استراحت است، اپراتور دیگری برای ماشین چاپ پیشنهاد کنید؟ (چت به سرکارگر اتاق جلد در پیدا کردن فضای ذخیره موقت برای تثبیت محموله کارلود کمک کرد، با یک کارگر چاپخانه که کار کمتری بر عهده داشت درباره کنترل کیفیت بحث کرد. قرار گذاشت تعدادی از افراد را به طور موقتی به بخشهای مختلف انتقال دهد.) می بینیم که در این موارد و موارد مشابه دیگری که در کتاب ذکر شده، اولاً چت در پاسخ به خواسته های فوری اما غیرمهم قدرت نه گفتن ندارد، ثانیاً استراتژیهایش بیشتر بر روشهای انجام کارها متمرکز است تا بر نتایج. اما در مورد مدیریت کارای زمان هم، باز چت به کسب دستاوردهای بیشتر بدون اتلاف وقت نائل نشده است زیرا جزئیات امور، خط مشی کلی وی را منحرف می کند و کارهای سازمان، چت را بدنبال خود می‌کشاند، در حالیکه می بایست با تهیه فهرستی از کارهای روزانه و اولویت بندی وظایف و تعیین 20% از وظایف بسیار مهم و حساس که باعث به بار آمدن 80% نتایج می شود (قانون پارتو) و اختصاص بهترین اوقات برای مهمترین مسائل و همچنین تهیه گزارش روزانه و برهم زدن ملاقاتهای غیرمهم و کم ارزش، زمان و انرژی خود را به صورت بهینه برای مواردی که دخالت وی لازم می باشد، صرف کند.
4- اگر به عنوان مشاور چت استخدام می شدید، پیشنهاد شما به او چه بود؟
رعایت همه موارد ذکر شده، یعنی:
1) به او پیشنهاد می کردم که یک فهرست انجام کار برای کارهای روزانه اش تدوین کند تا طبق آن به وظایف مدیریتی اش عمل کند، نه به عنوان یک تسریع بخش
2) پیشنهاد انتخاب یک معاون یا معاونین به عنوان اولین زیر مجموعه برای تفویض اختیار
3) برنامه ریزی، پیش بینی و تمهیدات لازم برای بسیاری از اموری که می توان مسیر از پیش تعیین شده ای به آنها داد.
4) طراحی مجدد نمودار سازمانی به طوری که سلسله مراتب و تفویض اختیار رعایت شود و شرح وظایف هر موقعیت مشخص و واضح باشد.
5) پیشنهاد برای استفاده از طراحان و برنامه ریزان برای تدوین برنامه های زمان بندی شده
6) نهایتاً به او توصیه می کردم که در مواجه با امور نامناسب، امور جزئی و کم ارزش که در حد مطرح کردن با مدیریت ارشد نمی باشد و باعث اتلاف وقت و پراکندگی وی می شود، «نه گفتن» و دادن پاسخ منفی را بیاموزد.
نتیجه بحث
مدیریت برای استفاده بهینه از زمان، توان، تخصص و مهارتهای مدیریتی همراه با کاهش استرس، باید موارد ذیل را رعایت نماید:
1) دانستن و عمل نمودن به شرح وظایف مدیر با توجه به اهداف کلان سازمان و داشتن یک نگرش کل نگر، نه جزء نگر.
2) ایجاد چارت سازمانی مناسب به نحوی که وظایف هر موقعیت، درخور و مناسب آن باشد.
3) پیش بینی و برنامه ریزی برای امور، در کلیه موقعیتها جهت پیش‌گیری از بحران در حد امکان.
4) تعریف و شرح وظایف محوله برای هر فرد در سازمان به طوری که در حد توان، موقعیت، دانش، قابلیت و صلاحیت وی باشد و راندمان از کلیه جهان، حفظ شود و جوانب سلامتی جسمی و روحی و عدم وجود استرس، رعایت شود.
6) امور مهم و امور ضروری و فوری از هم تفکیک شوند و کارها اولویت بندی شوند و مسئولیتهای هر حوزه تفویض شود.
7) به آموزش و پرورش مهارتهای مدیریتی مدیران، پرداخته شود...
نتیجه:
به کار بردن ماهرانه واگذاری توانمند شده می تواند منافع عمده ای را برای سازمان ها، مدیران و افرادی که وظایف واگذار شده را می‌پذیرند فراهم آورد. از طرف دیگر وقتی واگذاری به صورتی غیر موثر اجرا می شود، نتایج منفی متعددی به بار می آورد که نه فقط مانع توانمندی می شوند، بلکه توانایی انجام شدن کار بوسیله دیگران را به صورت مطلق متوقف می کند. وقتی وظایف و مسئولیتها و انتظارات روشن نیستند، ممکن است سطوح فشار روانی و تعارض بین فردی افزایش یابد. واگذاری اثربخش باید همزمان با توانمند سازی باشد و این دو باید در انجام کار با هم پیوندی تنگاتنگ داشته باشند. در این مطالعه موردی اصول و توصیه های در رابطه با توانمند سازی و واگذاری اثر بخش بیشتر از جانب هافمن و نیز از جانب روث به درستی رعایت نشد و تعدادی از آنها زیر پا گذاشته شد و نهایتاً منجر به ایجاد تعارضاتی در بین آن دو گردید. البته قبل از بوجود آمدن این تعارضات، نکات مثبتی که نشانگر آمادیگ روث برای توانمند شدن می‌باشد، در وی دیده می شود. از جمله: در ابتدا همان پذیرش وظیفه، داشتن انگیزه و روحیه که با استخدام معاون و واگذاری قسمتی از کارش، برای خودش ایجاد وقت آزاد بیشتری کرد تا به کارهای فروشگاه بهتر رسیدگی کند، همچنین داشتن روحیه ایجادگری و نوآوری که با مصاحبه و تبلیغ تلویزیونی به ظهور رسید، و نیز کوشش او در رابطه با رعایت قوانین و مقررات فروشگاه مانند نسیه ندادن بیش از 300 دلار همگی نشان دهنده مستعد بودن وی برای توانمند شدن می باشد که اگر با حمایت و رعایت اصول توانمند سازی و واگذاری اثربخش از جانب هافمن همراه می شد و نیز اگر خود او نیز سعی بیشتری در شفاف سازی مسائل و هماهنگی بیشتر با هافمن و رعایت چند مورد دیگر می نمود، وی می توانست به زودی به یکی از مدیران با قابلیت و توانمند فروشگاه تبدیل شود. البته او برای رسیدن به این نقطه و رفع تعارضات بوجود آمده تصمیم به پاره ای مذاکرات با هافمن گرفت.

 

دانلود این فایل

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :