تحقیق در مورد تاریخچه حقوق بشر در اسلام
نوشته شده به وسیله ی ali در تاریخ 96/1/14:: 10:29 عصر
تحقیق در مورد تاریخچه حقوق بشر در اسلام دارای 21 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد تحقیق در مورد تاریخچه حقوق بشر در اسلام کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق در مورد تاریخچه حقوق بشر در اسلام،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن تحقیق در مورد تاریخچه حقوق بشر در اسلام :
تاریخچه حقوق بشر در اسلام
هنگامی که مفاهیم حقوق بشر را در بستر تعالیم اسلام مورد بررسی قرارد می دهیم قبل از هر نوع پیشداوری باید نکاتی را به عنوان پیش فرض در زمینه تبیین مبانی و مفاهیم حقوقی مد نظر قرارداد زیرا که بی توجهی و یا بی اطلاعی از این پیش فرضها و مرز بندیها در بسیاری از موارد موجب گمراهی وانحراف از تعالیم واقعی اسلام می گردد . اینک به برخی از این اصول و پیش فرضها به منظور روشنتر شدن موضوع بحث اشاره می شود .
1 ـ مبانی فلسفی و عقیدتی بسیاری از اصولی که بنام حقوق بشر مطرح می گردد و حتی مفاهیم برخی از این اصول از دیدگاه اسلام با آنچه که در تفکر غربی تحت همین عناوین ارائه می شود متفاوت و احیانا” فاقد مشترکات اصولی است 1 .
2 ـ برای کسانی که حتی مختصر اطلاعاتی از اسلام و تاریخ آن دارند روشن است که بحث حقوق بشر از دیدگاه اسلام صرفا” یک بحث انفعالی و تطبیقی نیست و ما امروز از آن جهت به این بحث کشانده نشده ایم که در برابر اندیشه های حقوقی وسیاسی غرب تفکر مشابهی را به نام اسلام مطرح نمائیم و یا صرفا” در مقایسه دو دیدگاه خود را از عقب ماندگی تبرئه نمائیم .
اصولی چون کرامت انسان وآزادی و مساوات و برخورداری از امنیت و دفاع مشروع و تامین اجتماعی و تعلیم و تربیت ونفی اکراه و اجبار و حمایت از حقوق زن و کودک و محرومات جامعه و احترام به مالکیت و دیگر مفاهیم حقوق طبیعی و فطری و قراردادی انسان , از مفاهیم و مقوله های حقوقی و سیاسی آشنا در فقه و تاریخ اسلام می باشد .
وقتی مباحث عمده عدالت اجتماعی و مفاهیم و ارکان تحقق امت از دیدگاه اسلامی مطرح می شود خود به خود این اصول ومفاهیم که امروز به حقوق بشر شهرت یافته مورد بحث قرار می گیرد .
بدون تردید با مراجعه به نصوص اسلامی و تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی جوامع اسلامی در طول پانزده قرن می توان به وضوح به این حقیقت پی برد و وجود یک تصور و اندیشه مشخص اسلامی در زمینه مسائل حقوق بشر را دریافت و به این حقیقت پی برد که مسائل حقوق بشر چه در تئوری و چه در عمل همواره در تاریخ اسلام مطرح و مورد توجه بوده است 1 .
3 ـ اندیشه حقوق بشر در اسلام برمبنای تفکر توحیدی است نه اومانیسم , آنگونه که در تفکر غرب دیده می شود . براساس تفکر فلسفی اسلام , انسان یک موجود خود آفریده و یا مخلوق فعل و انفعالات کور و کر طبیعت و بطور کلی یک موجود مستقل نیست . اسنان مخلوق خداوند علیم و حکیم و تابع قوانین کلی آفرینش واراده تکوینی خداوند است که در عمل نیز باید از اراده تشریعی خدا پیروی نماید ولی در عین حال , در اندیشه اسلامی , بشر در عمل آزاد است و اجبار در عمل چه از ناحیه خداوند و چه از طرف دیگر انسانها نفی شده است و همین پیچیدگی فلسفی است که جبر تکوینی را با اختیار علیم از یک سو و تکلیف الهی و تکامل انسان را از سوی دیگر در صحنه زندگی فردی و اجتماعی انسان گرد آورده است و موجب گردیده که بحث حقوق بشر از پیچیدگی خاصی برخوردار گردد و مرزبندی بخشهای فلسفی و حقوقی و سیاسی آن دشوار تلقی شود 1 .
3 ـ مکرر ـ مفهوم اختیار آزادی انسان در تفکر اسلامی مطلق العنان بودن بشر نیست . انسان می تواند در برابر سنن آفرینش و قانونمندی حاکم بر جهان مقاومت کند و در زندگی فردی و اجتماعی از قوانین الهی سرپیچی نماید . انسان در انتخاب این دو راه که در منطق اسلام به ضلالت تعبیر شده هیچگونه مانع و رادعی از نظر تکوینی ندارد ولی آنچه که در این وادی آزادی انسان را محدود می کند احساس مسئولیت و تکلیف است که اگر بتوان در حدود آن مناقشه نمود در اصل آن نمی توان خدشه ای وارد کرد .
در تفکر اسلامی انسان آزاد ولی مسئول شناخته شده است و میزان مسئولیت انسان است که حدود آزادی او را تعیین و مشخص می کند 2 .
4 ـ اعتبارحقوق بشر والزام آور بودن آ، در تصور ما بدان خاطر است که حقوق بشر جزئی از مکتب اسلام وقوانین الهی است و ایمان به این مکتب است که به حقوق بشر اعتبار می بخشد و آن را الزام آور می کند . بهمین دلیل است که در تفکر دینی , حقوق بشر از عمق و الزام و ضمانت اجرای بیشتری برخوردار می گردد .
5 ـ همه آنچه که تحت عنوان حقوق بشر در اسلام مطرح می شود از احکام تاسیسی اسلام نیست , بلکه بخشی از این مفاهیم جزء احکام امضائی اسلام است که به دلیل منطقی ومتناسب بودن با فطرت انسان مورد تایید قرار گرفته و از دیدگاه اسلام به عنوان حقوق الزامی بشر شناخته شده است 1
6 ـ براساس دو اصل فقهی ” اباحه ” 2 و ” برائت ” اصولا انسان در هر نوع عملی که حکم صریحی در آن زمینه درنصوص اسلامی یافت نشود آزاد است و قلمرو این آزادی شامل صحنه های وسیعی از زندگی فردی و اجتماعی می گردد که در مقوله های مختلف حقوق بشر می تواند تاثیر مثبتی داشته باشد .
7 ـ در فقه اسلامی , احکام به دو دسته الزامی و غیر الزامی تقسیم می شود که دستورات الزامی شامل واجبات ( بایدها ) و محرمات ( نبایدها ) می گردد.
احکام غیرالهی که درسه نوع مستحبات و مکروهات و مباحات مطرح می شود و در حقیقت قلمرو آزاد زندگی بشر می باشد و انسان می تواند براساس این تقسیم بندی در خارج از قلمرو احکام الزامی ( واجبات و محرمات ) در انتخاب راه و شیوه زندگی آزاد باشد و در این قلمرو وسیع اباحه به قانون گذاری در زمینه های مخلتف زندگی از آن جمله حقوق بشر بپردازد و این قوانین را براساس اصل احترام به قراردادها به صورت قراردادی برخود و دیگران الزام آور سازد .
در سلام توصیه شده است که دراین قلمرو آزاد زندگی بشر که بسی فراختر از بخش مربوط به احکام الزامی است از محدود ساختن خود و حتی از تکلیف در بدست آوردن حکم الزامی شرعی خودداری نماید .
علی علیه السلام در این زمینه می فرماید : ” ان الله ;. و سکت عن اشیاء ولم یدعها نسیانا” فلاتتکلفوها ” .
8 ـ یکی از منابع و ادله فقهی عقل است , عقل به مفهوم نظری و هم به معنی عملی کاربردی وسیع در استنباط احکام اسلامی دارد . این خود دلیل واضحی برکرامت و قداست و احترام انسان دردیدگاه اسلامی است که خداوند به انسان اجازه داده است که از این حق الهی بهره مند گردد و دست به قانونگذار بزند ” .
9 ـ اسلام این حق و امتیاز بزرگ را برای بشر قائل است که اصولا قبول دین و تسلیم به شریعت وقتی معتبر است که این امر براساس عقل و استدلال منطقی باشد و تبیین دین و شریعت برای انسان به مرحله قابل قبولی رسیده باشد . عقلایی بودن دین و مبانی و مفاهیم و تعالیم آن بالاترین حق و امتیاز و کرامتی است که اسلام ویژگی اعطای آن را به انسان دارد 2 .
10 ـ عنصر حقوقی و سیاسی ” مصلحت جامعه ” در تفکر اسلامی گرچه به تئوری احکام حکومتی دولت اعتبار و مشروعیت بخشیده و بدینوسیله در موازنه حقوق و آزادیهای فردی و اقتدارات دولت موجب افزایش اختیارات دولت گردیده است , ولی اگر دقت بیشتری در همین مساله اصولی مبذول شود روشن می گردد که احکام حکومتی خود ابزار قابل اطمینانی است که دولت می تواند با استفاده از آن نقطه نظرهای کور حقوق بشر را بپوشاند , از سوی دیگر باید توجه داشت که مشروعیت حکومت و دولت از دیدگاه اسلام با آراء آزاد مردم تامین می گردد . 3
تاریخچه حقوق بشر را در اسلام باید از دو بعد مورد مطالعه قرارداد : از بعد نظری در لابلای نصوص اسلامی و سپس از نقطه نظر تاریخی در لابلای تحولات سیاسی و اجتماعی جوامع اسلامی گذشته و کنونی .
تئوری حقوق بشر در اسلام
برای شناخت تاریخ تئوری حقوق بشر در اسلام ناگزیر باید آن را به دو بخش زیر تقسیم و هرکدام را بطور جداگانه مورد بررسی قرارداد :
الف ـ تاریخ تکوین حقوق بشر در اسلام
ب ـ تاریخ تدوین حقوق بشر در اسلام
در مورد بخش اول باید توجه داشت که تاریخ تکوین مجموعه حقوقی اسلام با نزول آیات قرآن و گفتار پیامبر و سیره عملی و تقریرهای آن حضرت ترسیم شده است . لذا در این بحث کافی است ما به بخشی از آیات و احادیث مربوطه اشاره نمائیم و آز آنجا که محققین شرکت کننده در سمینار در هر مورد که بحث خواهند کرد به نصوص اسلامی مربوطه اشاره خواهند نمود , لهذا ما دراین بحث نیازی به استقصای همه نصوص وارد شده را نداریم و تنها به برخی از آنها اکتفا می نمائیم :
1 ـ حدیث ” مثل المومنین فی توادهم وترا حمهم وتعاطفهم مثل الجسد الواحد اذا اشتکی منه عضو تداعی له سایر الجسد بالسهر والحمی 1 اشاره به این نکته دارد که : اعضای جامعه با ایمان در ابراز مهر , دلسوزی و عواطف مانند یک تنند که هر گاه عضوی از بدرد آید دگر عضوها را نماند قرار . مفاد این حدیث موازنه ارزش فرد و جامعه است در دیدگاه اسلام ارزشها و نقشها و خلاقیتهای اجتماعی از وجود افراد متجلی می گردد و بهمین دلیل رشد آن از هدفهای اصیل و قابل توجه زندگی محسوب می شود ولی در عین حال ارزش و اصالت جامعه هرگز نادیده گرفته نمی شود .
همان قدر که فدا کردن جامعه وحدت برای فرد و واحد به دور از عقل و منطق و در جهت تخریب ارزشهاست فدا کردن فرد در برابر جامعه و واحد در برابر وحدت نیز غیر منطقی و موجب پایمال شدن ارزشها و توقف قافله رشد انسانی است .
2 ـ حدیث : انما یجمع الناس الرضا و السخط 1 روشنگر بنیان اصیل وحدت و انسجام براساس رضایت عمومی است که پایه اساسی دموکراسی را در تفکر سیاسی اسلام تبیین می کند و بدون آن ( رضایت عمومی ) نظام سیاسی مشروعیت خود را از دست می دهد .
3 ـ آیه : ان هذه امتکم امه: واحده : وانا ربکم فاعبدون 2 مبین این حقیقت است که در تئوری امت در دیدگاه اسلامی , فرد برحسب ادراک وارده و اختیار خود و ایمانی که به ارزشهای والا دارد جزئیت کل ( جامعه ـ ملت ـ امت ) را می پذیرد و خود را وقف آن و گاه فدای آن می سازد و این , عالیترین مرحله آزادی بشر محسوب می شود3 .
4 ـ در جهان بینی اسلام حق آزادی و اختیار در همه حال برای فرد به عنوان حق غیر قابل سلب ثابت و محفوظ است می توان از آیه : انا هدیناه السبیل اما شاکرا” او کفورا” 4 و آیه من شاء فلیومن شاء فلیکفر 5 دلیل واضحی براین تفکر استنباط نمود .
5 ـ حقوق و اصالت فرد در کنار حقوق و اصالت جامعه حتی در بازگشت نهائی انسان که در عقیده معاد متجلی است نیز ظاهر می گردد : لقد جئتمونا فرادی کما خلقنا کم اول مره :6 .
6 ـ گرچه مرزبندی حدود حاکمیت دولت و تعیین قلمرو دقیق حقوق و آزادیهای فرد در جامعه از چنان پیچیدگی برخوردار است که در بسیاری از موارد ـ علیرغم صراحت قانون ـ در عمل تشخیص آن بسیار دشوار است ولی باید توجه داشت که مشکل تصادم و تضاد تنها اختصاص به برخورد حقوق فردی با حق حاکمیت دولتها نیست بلکه در این ماجرا فرد در برابر فرد یا افراد نیز مطرح است .
در اسلام , در تمامی این مراحل دقیق و دشوار , به انسان به چشم : انی جاع
لک فی الارض خلیفه 1 و نیز یا ایها الانسان انک کادح الی ریک کدحا” قملاقیه 2 نگریسته شده و حقوق فردی در تمامی تنگناها محترم شمرده شده است .
7 ـ در اندیشه سیاسی اسلام تنها واکنش قهری فرد یا جامعه در برابر بی نظمی و پدیده ظلم و اختلاف نیست که احترام به حقوق آدمی را ایجاب می کند بلکه این تحمیل از آنجا نشاءت می گیرد که او به نیاز خود و دیگران به تکامل اعتقاد دارد و سرنوشت متعالی انسان و کرامت ذاتی او در حد : و نفخت فیه من روحی 3 شناخته شده است .
8 ـ در تفکر اسلامی جهالت نسبت به موضع و جایگاه اصیل انسان وارزش والای آن مایه اصلی همه بی عدالتیها و ستمها و عدم شناخت صحیح انسان از خویشتن بوده و تا انسان به شناخت صحیح از خود و دیگران نرسد نسبت به مسئولیتهایش جاهل خواهد بود .
کفی بالمرء جهلا ان لایعرف قدره 4 .
9 ـ در نصوص اسلامی بر ارزش و احترام به انسان علیرغم پیرایه ها و طبقه بندیهای عارضی تاکید شده است : فانهم صنفان اما اخ لک فی الدین او نظیر لک فی الخلق 5 .
10 ـ آفرینش انسان یکسان و از طبیعت برابر برخوردار است : الذی خلقکم من نفس واحده : و خلق منها زوجها وبث منهما رجالا کثیرا” ونساء 1 .
11 ـ آیه : ماکان الناس الاامه : واحده : فاختلفوا 2 بیانگر نفی فاصله و تبعیضهای ناروا است .
12 ـ در دیدگاه قرآن تفاوتها جنبه ارزشی ندارد بلکه صرفا” مربوط به پیچیدگی های نظام آفرینش و عامل معرفت رشد فکری انسان می باشد :
یا ایها الناس انا خلقنا کم من ذکر وانثی وجعلنا کم شعوبا” و قبائل لتعارفوا 3 .
13 ـ برای نفی هر گونه تبعیض ناروا در میان انسانها : پیامبر اکرم فرمود : ایها الناس ان ربکم واحد وان اباکم واحد کلکم لادم و اَدم من تراب ; 4
14 ـ ارزش و جایگاه هر انسان در جامعه و در نهایت بسته به عمل اوست ( قیمه : کل امرء مایحسنه و کل نفس بما کسبت رهینه : 5 .
15 ـ اسلام امتیاز طلبی ها براساس زر وزور وسایر معیارهای مادی مطرود شمرده و آنرا مورد نکوهش قرارداده است و قالوا نحن اکثر اموالا و اولاد 5 و مانحن بمعذبین 6 .
16 ـ در قضاوت عادلانه اسلامی حتی در نگاه کردن هم باید مساوات را مراعات کرد : واَس بینهم فی اللحظه : و النظره : 7 .
17 ـ میزان مساوات در اسلام حق و عدالت است : ( ولیکن امر الناس عندک فی الحق سواء 8 . و اعلمو ان الناس عنانا فی الحق سواء 9 در یک کلام : خذسواء واعظ سواء ( وسائل 12 ص ) .
18 ـ قرآن امنیت را از نتایج رشد و تکامل بشر می داند : ولیبدلنهم من خوفهم امنا” 2 و شهرا من را الگوی مدینه فاضله معرفی می کند : ضرب الله مثلا قریه : کانت اَمنه : 3 .
19 ـ قدرت سیاسی در تفکر اسلامی صرفا” وسیله ای برای هموار کردن راه رشد انسانها است نه هدف و یا وسیله سرکوب : اللهم انک تعلم انه لم یکن الذی 4 .
20 ـ مصونیت هر انسان آگاه و متعهد به راه انسانی از هر نوع تعرض حقی است مسلم که اسلام برآن تاکید می ورزد : لاتروعوا المسلم فان روعه : المسلم ظلم عظیم و من نظر الی مومن لیخیفه بها اَخذه الله عزوجل یوم لاظل الاظله 5 .
21 ـ رسول گرامی اسلام بخش عظیمی از حقوق فردی را در این خطاب تاریخی مشخص نمود : آنجا که فرمود :
من اهان مومنا” فقد بارزنی بالحرب وسباب المومن فسوق و قتاله کفروا کل لحمه معصیه : و حرمه : ماله کحرمه : دمه 6 .
22 ـ در فلسفه سیاسی اسلام هدف بعثت انبیا باز گرداندن انسانها به آزادی است . فان الله بعث محمدا” لیخرج عباده من عباده : عباده الی عبادته 1 . و نه انسانهائی که کرامت خود را بخاطر نیاز از کف می دهند می گوید : لاتکن عبد غیرک و قد جعلک الله حرا” 2 .
23 ـ شعار لاتظلمون و لاتظلمون از اصیلترین شعارهای انسان دوستانه ایست که قرآن برای ریشه کن نمودن مایه های تجاوز مطرح کرده است 3 .
24 ـ نفی اکراه از مقوله های حقوقی روشنی است که ضمن تحریم سلب آزادی انسان بصورت یک اصل حقوقی در محاکمات بکار گرفته می شود : حدیث رفع 4 و آیه لااکره فی الدین 5 .
تاریخ تدوین حقوق بشر در اسلام
با گردآوری آیات قرآن کریم در همان نخستین سالهای نزول قرآن , اولین مرحله تدوین حقوق بشر در اسلام انجام گرفت و تبیین مسائل مربوط به حقوق بشر در مجموعه آیات الهی در ذکر حکیم گردآوری و تدوین گردید و از این رو می توان تاریخ تدوین حقوق بشر را در اسلام به دهه دوم قرن اول هجری و دهه های آخر قرن هفتم میلادی نسبت داد و قرآن را در مقایسه با آنچه که در غرب تحت عنوان حقوق بشر تدوین شده یکی از کهنترین اسناد مدون در حقوق بشر شمرد .
با جمع آوری گفته ها و عملکردها و تفریرهای پیامبر اسلام ( ص ) و تدوین احادیث وسیره و تالیف جوامع حدیث و سیره نبوی گام دیگری بصورت وسیعتر در زمینه تدوین حقوق بشر در اسلام برداشته شد و مبانی وریشه های حقوق بشر در لابلای کتب حدیث وسیره مطرح گردید و مانند دیگر بخشهای علوم اسلامی زمینه را برای بررسی و تحقیق و تحلیل اندیشمندان اسلامی فراهم آورد . قرن سوم هجری شاهد صدها کتاب و جامع و سیره نگاری بوده است که با نامهای مختلف اصول و مبانی تفکر جامع اسلام را در زمینه فرهنگ و تمدن بشری و از آن جمله حقوق بشر مطرح نموده است .
خوشبختانه اکثر این کتب و جوامع حدیث که شامل گفته ها و عملکرد های پیامبر درکل مسائل اسلامی است از گزند حوادث تلخ و ویرانگر تاریخ مصون مانده اند و ما امروز به طور مستقیم به بخش عظیمی از این میراث گرانبهای فرهنگی وعلمی تاریخ صدر اسلام وبه طور غیر مستقیم به اکثر آنها دست رسی داریم .
تتقیح کتب , اصول و جوامع اولیه حدیث توسط محدثین و محققین اسلامی مرحله جدیدی را در زمینه مسائل اسلامی و از آن جمله مسائل مربوط به حقوق بشر در سیر تاریخی تدوین حقوق بشر در اسلام آغاز نمود . دراین مرحله کار تقسیم بندی موضوعی احادیث و تبیین وطبقه بندی سندی روایات و در نتیجه مشکل تعارض احادیث آشکارتر ومنقح گردید .
با آغاز تدوین فقه و اخلاق ( دو رشته بسیار مهم از علوم اسلامی ) که شکل جامعتر آن در قرون سوم و چهارم تجلی نمود مباحث حقوق بشر در اسلام در کتاب های فقهی و اخلاقی این عصر همچون مبسوط شیخ طوسی بطور استدلالی مطرح و مورد نقد و تحلیل قرار گرفت .
تحولات بعدی فقه را بویژه در قرنهای هفتم و هشتم هجری می توان در کتب فقهی چون مولفات محقق و علامه حلی جستجو نمود و نیز در دوران شکوفائی فقه اسلامی در قرنهای سیزده و چهارده هجری مسائل حقوق بشر در اسلام بصورت عمیقتر و روشنتری در لابلای طبقه بندی و موضوعبندی سنتی فقه در مباحث سیاسی فقه عنوان گردید 1 .
دانلود این فایل
کلمات کلیدی :