سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تحقیق آنی لیبوویتز

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

تحقیق آنی لیبوویتز دارای 13 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق آنی لیبوویتز کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق آنی لیبوویتز،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن تحقیق آنی لیبوویتز :

نمایشگاهی از عکس های آنی لیبوویتز، عکس آمریکایی از 18 ژوئن تا 14 سپتامبر در خانه اروپایی عکس در پاریس به نمایش گذاشته شده است. عنوان این نمایشگاه « زندگی یک عکاس 2005-1990» نام دارد. برای شناخت بیشتر این عکاس پر آوازه آمریکایی بهتر دیدم تا از « سپیده بهزادی » بخواهم متنی را که در جشنواره منطقه ای چند سال پیش درباره این عکاس نوشته بود را برای استفاده همه علاقمندان بر روی سایت بگذارد. او هم زحمت کشید و متن را درا اختیار ما گذاشت. متن زیر می تواند برای علاقمند «آنی لیبوویتز» موثر باشد.
آنی لیبوویتز
آنی لیبوویتز (آنالو) یکی از برجسته ترین عکاسان معاصر چهره است که آثارش طی 30 سال اخیر بارها از جانب منتقدان و خبرنگاران هنر و عکاسی مورد ستایش قرار گرفته است.
وی در دوم اکتبر سال 1949 در وسپورت متولد شد. او یکی از شش فرزند خانواده بود، فرزند یک نظامی پدرش سام لیبووتیز یکی از استادان رقص مدرن بود. خانواده آنی زمانی که جوان بود، بارها از جایی به جای دیگر نقل مکان کردند. او بسیار تحت تأثیر مادرش قرار داشت. لیبووتیز در دبیرستان گیتار می نواخت و آهنگسازی می کرد و سرپرست گروه کر مدرسه بود.
او همچنین علاقه ی خاصی به نقاشی داشت و در سال 1967 به عضویت انجمن هنری سان فرانسیسکو درآمد و در سال 1971 از این مؤسسه دانش آموخته شد. او در دوره ای از زندگیش گمان می کرد استاد نقاشی می شود.
زمان تعطیلات مدرسه بود که لیبوویتز به دیدن خانواده اش رفت؛ یعنی درست هنگامی که در فلیپین زندگی می کرد. او و مادرش سفری به ژاپن داشتند جایی که یک دوربین خرید و شروع به عکاسی کرد . وقتی به مدرسه بازگشت در یک کلاس شبانه عکاسی ثبت نام کرد. در سال 1970 به پیشنهاد یک دوست کارهایش را برای مجله رولینگ استون فرستاد، موسسه ای که در سان فرانسیسکو اعتبار فراوانی داشت رولینگ استون تنها یک شروع به حساب می آمد. مجله ای درباره موسیقی راک. در سال 1973، زمانی که فقط 23 سال داشت، عکلاس بزرگ و معتبری برای رولینگ استون به حساب می آمد. او به مدت 10 سال با این مجله همکاری داشت. زمانی که در سرتاسر کشور در حال سفر بود از هر کس که در بخش موسیقی pop (مردمی) فعالیت می کرد عکاسی می کرد. از جمله موضوعاتی که سبب شهرت وی شد، عکاسی از جان نهون از «بتیل ها» بود یکی از مشهورترین عکسهایش که در هشتم دسامبر 1980 گرفته شد، مربوط به جان نهون که درست 2 ساعت قبل از اینکه به قتل برسد است.
لیبووتیز در ابتدا سیاه سفید عکاسی می کرد. هنگامی که رولینگ استون در سال 1974 شروع به چاپ مجله رنگی کرد. او هم از فیلم رنگی استفاده کرد و چشم اندازی از کارهایش را استادانه بر روی جلد مجلات به نمایش گذارد. لیبوویتز در مدت زمانی که با رولینگ استون و سایر مجلات همکاری داشت، عکس های متعددی از بزرگان دنیای صحنه و نمایش تهیه کرد که از آن میان می توان به اینها اشاره کرد:
استیوواندر (پیانیست و خواننده)
وودی آلن (کارگردان فیلم )
مریل استریب (بازیگر)، ستاره اکشن فیلم های آرنولد شواتزنگر و ...
عکس های معروفی که از آغاز فعالیش می توان از آن یاد کرد، بیشتر نوعی شکار موضوع در لحظه بودند اما خیلی زود به شکلی آگاهانه از توانایی عکاسی اش در جهت قرار دادن سوژه در وضعیتی ریلکس و آرام با حفظ حالت و موقعیتش استفاده می کند.
او شخصیت های مشهورش را در وضعیتی آشفته و حتی می شود گفت احمقانه قرار می دهد، حالتی که بارها در شخصیت واقعی شان بیشتر از پرتره های از قبل تنظیم شده و تأمل بروز می کند.


از اسرار موفقیت لیبووتیز دقت و تمرکز وی بر موضوعات، پیش از انتخابش است.
او کتاب ها و اشعارش را می خواند، اجراها و فیلم هایش را می بیند و زمانی که این امر ممکن شد برای دیدن زندگی روزمره شان وقت می گذارد. از معروف ترین عکس های او، چهره و اندام ووپی گلدبرگ بازیگر است که تنها سر و بازویش را از وان پر از شیر بیرون آمده یا کریستووراپید، هنرمند نقاش در پوشش و ترکیبی شبیه یکی از آثار هنریش.
لیبووتیز در سال 1983، رولینگ استون را ترک کرد. وی اولین کتابش را در همین سال به چاپ رسانید. مدتی هم برای وانیتی فیر و وگ عکاسی کرد. او وقتش را صرف عکاسی از بسیاری از ستاره ها کرد، به علاوه تعداد زیادی از هنرمندان، بازیگران، نویسندگان، شاعران و ...
لیبوئویتز در سال 1986 برای یکسری از کمپانی های بزرگ از جمله هوندا، گپ، امریکن و ... عکاسی کرد و شایستگی هایش را در این زمینه هم نشان داد.

دانلود این فایل

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله مفهوم عدالت در حقوق

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

مقاله مفهوم عدالت در حقوق دارای 29 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله مفهوم عدالت در حقوق کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله مفهوم عدالت در حقوق

الف) مفهوم عدالت  
تعریف عدالت  
افلاطون و عدالت اجتماعی  
ارسطو و اعطای حق به سزاوار آن  
رومیان و نفع مشترک  
ترجیح منافع قابل احترام‌تر  
عدالت صوری و ماهوی  
عدالت طبیعی و حقوقی  
نقد تعریفها؛ دشواری اعمال ضابطه‌ها  
نتیجه  
ب) شناخت عدالت و منابع آن  
اختلاف در تشخیص عدالت  
چهره اخلاقی عدالت و هنر شناخت آن  
ج: قلمرو حقوق و عدالت  
جدایی دو قلمرو  
د) عدالت و نظام ارزش‌ها  
معیار نیک و بد حقوق  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله مفهوم عدالت در حقوق

[1] ـ برای مطالعه درباره رابطه حقوق و عدالت، از میان کتاب‌های فارسی، رجوع شود به: جلد اول کتاب مبانی حقوق، تالیف آقای دکتر موسی جوان، تهران
[2] ـ «ما خلق الله السموات و الارض و ما بینهما الا با لحق و اجل مسمی»: ایه 8 از سوره روم
همچنین، ر.ک: ایه 44از سوره عنکبوت، ایه 3 از سوره الرحمن، ایه 3 از سوره تغابن، ایه 16 از سوره انبیاء، ایه 27 از سوره ص
[3] ـ قرآن کریم نیز بدین شیوه تجربی برای هدایت اندیشه‌ها در جستجوی عدالت فرمان می‌دهد: ایه 109 از سوره یوسف، ایه 44 از سوره فاطر
[4] ـ افلاطون، جمهوری، ترجمه فواد روحانی، ص 38 به بعد
در این کتاب بین سفالوس و سقراط و دیگران این مباحثه مطرح می‌شود که عدالت چیست؟ ایا دای دین است یا نیکی در حق دوستان و بدی درباره دشمنان، یا اساس آن نیکوکاری است، یا سرانجام عدالت عمل به نفع طبقه حاکم است؟
[5] ـ دنیس لوید، مفهوم حقوق، ص 118 و 119؛ پویر، جامعه باز و دشمنانش، ترجمه علی اصغر مهاجر، ص
[6] ـ دنیس لوید، مفهوم حقوق، ص 118؛ امام محمد غزالی، احیاء العلوم، ج 3، جزء 8، ص
[7] ـ مولانا جلال الدین رومی: مثنونی، دفتر ششم، بیت شماره 2560 به بعد
[8] ـ نقل از: شیخ مرتضی انصاری، ، مکاسب رساله عدالت ، ص
[9] ـ ویلی، فلسفه حقوق، ج 1، معانی و هدف‌های حقوق
[10] ـ همان، ش
[11] ـ جلال الدین همایی، منتخب اخلاق ناصری، ص
[12] ـ Ulpien
[13] ـ دنیس لوید، مفهوم حقوق، ص
[14] ـ کاتوزیان، ناصر، توجیه و نقد و رویه قضایی، انتشارات یلدا
[15] ـ عدالت را که مفهوم نوعی دارد با انصاف که احساسی از چهره لطیف‌تر عدالت در موارد خاص است نباید اشتباه کرد. رجوع به انصاف زمانی مورد پیدا می‌کند که اجرای قاعده‌ای عادلانه در فرضی خاص نتایج نامطلوب به بار می‌آورد و وجدان اخلاقی تمایل به اصلاح آن پیدا می‌کند: چنان که ارسطو نیز انصاف را عدالتی برتر از عدالت قانونی توصیف می‌کرد و ژنی نیز آن را احساس غریزی می‌نامد که راه حل بهتری را از عقل متعارف القا می‌کند (شیوه‌های تفسیر، ج 2، ص 488). همچنین رک: پیر بوله (Bellet)، قاضی و انصاف: مقاله در یادنامه رودیر، ص
[16] ـ رنار، در کتاب «حقوق، منطق، ذوق سلیم» می‌نویسد: «مفهوم عدالت در وجدان هر کس نگاشته شده است. برای شناختن آن هم در ذات خود وهم در نفس دیگران و هم در تاریخ باید جستجو نمود. از این راه فکر عدالت نتیجه و محصولی از تکامل اجتماعی است. همچنان که فکر نویسنده در کتاب او نقش بسته، حقوق طبیعی نیز در ضمیر انسان پدید آمده» (مبانی حقوق، ترجمه دکتر موسی جوان، ج 1، ش 115، ص 190)؛ همچنین ر.ک: گستن و گوبو، رساله حقوق مدنی، مقدمه، ش 12 درباره عقاید سن توماس داکن در تلفیق حکمت ارسطو و مذهب مسیح
[17] ـ دوگی، رساله حقوق اساسی، ج 1، ص
[18] ـ برتراند راسل، اخلاق و رسالت در جامعه، ترجمه دکتر محمود حیدریان، ص 43. با وجود این، همو در جایی دیگر می‌نویسد: «بنابراین، اخلاق تنها در این حکم خلاصه نمی‌شود که می‌گوید: آنچه را که اجتماعت می‌پسندد انجام بده و از آنچه اجتماعت ناپسند می‌دارد پرهیز کن» (همان کتاب، ص 54) و این دو حکم، اگر عدالت را مفهومی اخلاقی بدانیم، متعارض می‌نماید
[19] ـ هیوم، رساله طبیعت انسانی، ترجمه لورای، ص
[20] ـ لویی لوفور، حقوق و سایر قواعد زندگی اجتماعی، آرشیو فلسفه حقوق، سال 1935، ش 34، ص
[21] ـ روبیه، نظریه عمومی حقوق، ص
[22] ـ همان، ص
[23] ـ ریپر، «قاعده اخلاقی در تعهدات مدنی»، 16 و 17؛ نیروهای سازنده حقوق ص 414؛ عدالت مذهبی ملاک روشن و ثابت دارد. زیرا عادل کسی است که مرتکب گناهان کبیره نشود و اصرار بر ارتکاب گناهان صغیره نداشته باشد: شیخ مرتضی انصاری، رساله عدالت، ضمیمه مکاسب، ص 326؛ این یکی از تعریف‌های عدالت در فقه است و مشهور در این باره می‌گوید:، «انها کیفیه نفسانیه باعثه علی ملازمه التقوی او علیها مع المروه» و دو مفهوم «تقوا» و «مروت» را لازمه عدالت می‌بیند و بر ابهام می‌افزاید. از وسیله این حمزه نقل شده است که می‌گوید عدالت به چهار چیز حاصل می‌شود: ورع، امانت، وثوق، و تقوا (همان کتاب)
[24] ـ این امر در حقوق ما جنبه استثنایی دارد و به بهانه رعایت عدالت، دادرس حق تجدید نظر در قراردادها را ندارد (دوره مقدماتی حقوق مدنی، چاپ اول، ص 168)
[25] ـ دنیس لوید، مفهوم حقوق، ص
[26] ـ کاتوزیان، ناصر، حقوق مدنی، خانواده، ج 1، ش
[27] ـ میرزای نائینی و شیخ موسی خوانساری، منیه الطالب، ج 2، ص
[28] ـ کاربونیه، حقوق مدنی، ج 1، مقدمه، ش 1، ص
[29] ـ همان کتاب، ش 434 و
[30] ـ کاتوزیان، ناصر، حقوق مدنی، خانواده، ش

تعریف عدالت

«عدالت» مفهومی است که بشر از آغاز تمدن خود می‌شناخته و برای استقرار آن کوشیده است.([1]) مشاهده طبیعت و تاریخ رویدادها، و اندیشه در خلقت، از دیرباز انسان را متوجه ساخت که آفرینش جهان بیهوده نبوده و هدفی را دنبال می‌کند.([2]) انسان نیز در این مجموعه منظم و با هدف قرار گرفته و با آن همگام و سازگار است. بنابراین، هر چیزی که در راستای این نظم طبیعی باشد، درست و عادلانه است.حقوق نیز از این قاعده بیرون نبوده و مبنای آن در مشاهده موجودات و اجتماع‌های گوناگون است. پس، از ملاحظه «آنچه هست» می‌توان به جوهر «آنچه باید باشد» دست یافت. به بیان دیگر، در شیوه ارسطویی جستجوی عدالت، واقع‌گرایی و پایه آن مشاهده و تجربه است. ([3])

این مقاله جای تفصیل برای ملاحظه سیر تاریخی عقاید نیست، ولی تعریف‌های مهمی از عدالت را بیان می‌کند

افلاطون و عدالت اجتماعی

افلاطون در کتاب «جمهوری» به تفصیل از عدالت سخن می‌گوید. ([4]) به نظر او عدالت آرمانی است که تنها تربیت‌یافتگانِ دامان فلسفه به آن دسترسی دارند و به یاری تجربه و حس نمی‌توان به آن رسید. عدالت اجتماعی در صورتی برقرار می‌شود که «هر کس به کاری دست زند که شایستگی و استعداد آن را دارد، و از مداخله در کار دیگران بپرهیزد». پس، اگر تاجری به سپاهی‌گری بپردازد، یا یک فرد سپاهی، حکومت را به دست گیرد، نظمی که لازمه بقا و سعادت اجتماع است به هم خواهد ریخت و ظلم جانشین عدل‌خواهی شد

حکومت، شایسته دانایان و خردمندان و حکیمان است و عدل آن است که هر کسی بر موضع خود قرار گیرد و، به جای پول و زور، خرد بر جامعه حکومت داشته باشد

بی گمان، مقصود افلاطون طبقاتی کردن جامعه به شیوه خوان‌سالاران نبوده. زیرا، در جامعه آرمانی او اوصاف سپاهی‌گری، حکمت و تجارت اکتسابی است نه ارثی، و معیار توصیف اشخاص، زمان اشتغال است نه ولادت. با وجود این، بر او خرده گرفته‌اند که چرا وضع شغل و معلومات شخص، او را به حکم طبیعت، تنها سزاوار کاری معین می‌کند، چندان که تجاوز از آن ستمگری باشد. وانگهی، تقسیم میان آزادمردان و بردگان نیز در این طبقه‌بندی می‌گنجد: چنان که ارسطو بر همین پایه ادعا کرد که بعضی از مردم به حکم طبیعت، برده‌اند و باید در همین وضع باقی بمانند.([5])

نفس آدمی نیز به عدالت نیازمند است، و هنگامی این فضیلت به دست می‌اید که هر یک از قوا در جای خود قرار گیرند و نظمی خاص بر روابط آنها حکمفرما باشد. تمام قوای انسانی، مانند خشم و شهوت، باید زیر فرمان عقل قرار گیرند و هر کدام عهده‌دار وظیفه خود شوند. ([6])
مانند این مضمون را در ادبیات و حکمت و فقه نیز فراوان می‌توان دید، که نشانه نفوذ افکار حکیم دانای یونانی است. از جمله در مثنوی مولوی می‌خوانیم

عدل چه بود وضع اندر موضعش ظلم چه بود وضع در ناموقعش

نیست باطل هر چه یزدان آفرید از غضب و زحلم و زنضج و مکید

خیر مطلق نیست زینهار هیچ چیز شر مطلق نیست زینها هیچ چیز

نفع و ضر هر یکی از موضع است علم از این رو واجبست و نافعست([7])

همچنین از شیخ طوسی از کتاب مبسوط نقل شده است که : «ان العدل فی اللغه، ان یکون الانسان متعادل الاحوال متساویا»([8]) در تفسیر «المیزان» (ج 1، ص 371) عدالت با این عبارت تعریف شده است: «و هی اعطاء کل ذی حق من القوی حقه، و وضعه فی موضعه الذی ینبغی له» و این مضمون‌ها نفوذ اندیشه‌های افلاطون را در این زمینه نشان می‌دهد

چنان که گفته شد، افلاطون، که مفهوم عدالت را در جامعه‌ای با فضیلت جستجو می‌کند، عدالت اجتماعی را در حاکمیت دانشمندان و خردمندان می‌بیند و تجاوز از آن را ظلم می‌شمارد

ارسطو و اعطای حق به سزاوار آن

به نظر ارسطو، عدالت دارای دو معنی خاص و عام است: ([9]) عدالت به معنی عام شامل تمام فضایل است. زیرا هر کس به کار ناشایسته‌ای دست زند، ستم کرده است. سعادت واقعی از آن کسی است که با فضیلت باشد و از دستورهای عقل اطاعت کند. فضیلت انسان دو آفت بزرگ دارد: افراط و تفریط، که بایستی از هر دو پرهیز کرد. میانه‌روی و اعتدال، میزان تشخیص رذایل از فضایل است؛

پس تهور و ترس هر دو مذموم و حد وسط بین آنها یعنی شجاعت فضیلت است؛ همچنان که سخاوت میانه بخل و تبذیر، و مناعت و تواضع، اعتدال میان تکبر و زبونی است. در آخرین تحلیل، می‌توان گفت: عدالت به معنی عام، «تقوای اجتماعی» است. ([10])

در نظر ارسطو انسان، به حکم طبیعت، نه خواهان فضیلت و کمال است، نه گریزان از آن. فطرت انسان بسیط است و فضیلت و عدالت اکتسابی؛ منتها، طبیعت او به گونه‌ای است که می‌تواند خود را با آنچه کسب کرده سازگار کند و با خو کردن به آن، به کمال یابد
این مفهوم عدالت نیز در اخلاق و حکمت اسلامی نفوذ کرده است: از جمله در کتاب اخلاق عالم آرا (محسنی) می‌خوانیم که: «عدالت جامع فضایل است و مانع رذایل» و در توجیه آن می‌نویسد: «به جهت وحدت تناسبی است که در میان اجرای متباینه به هم می‌رسد و کثرت را به صورت وحدانی جلوه می‌دهد و آنجا که حضرت خیر الانام به کلام معجز نظام (خیر الامور اوسطها) به خیریت اوساط تصریح فرموده، شرف عدالت را بر وجهی ابلغ بیان نموده;.» (ص 34) . خواجه نصیر الدین طوسی نیز در کتاب اخلاق ناصری می‌نویسد: «اما انواعی که در تحت جنس عدالت است دوازده است: اول صداق، دوم الفت، سوم وفا، چهارم شفقت، پنجم صله رحم، ششم مکافات، هفتم حسن شرکت، هشتم حسن قضا، نهم تودد، دهم تسلیم، یازدهم توکل، دوازدهم عبادت;». ([11])

عدالت، به معنی خاص کلمه، برابر داشتن اشخاص و اشیاء است. هدف عدالت همیشه تامین تساوی ریاضی نیست. مهم این است که بین سود و زیان و تکالیف و حقوق اشخاص، تناسب و اعتدال رعایت شود. پس، در تعریف عدالت می‌توان گفت: «فضیلتی است که به موجب آن باید به هر کس آنچه را که حق اوست داد.»

ارسطو عدالت را به معاوضی و توزیعی تقسیم می‌کند: مقصود از عدالت معاوضی، تعادل میان دو عوض در معامله است، به گونه‌ای که یکی از دو طرف قرارداد نتواند به بهای فقر دیگری، ثروتمند شود یا هر دو عوض را به دست آورد. این مفهوم عدالت خود به خود در قرارداد به دست می‌اید، ولی ضمانت اجرای آن، جبران خساراتی است که زیان دیده را به وضع متعادل بازگرداند و برابری را تامین کند. بر عکس، عدالت توزیعی، مربوط به تقسیم ثروت و مناصب اجتماعی و ناظر به زندگی عمومی و نقش دولت است

رومیان و نفع مشترک

تعریف ارسطو در نوشته‌های اولپین([12]) و در کتاب دیژست مورد قبول واقع شده سیسرون عامل دیگری بر آن می‌افزاید و می‌گوید: «باید به هر کس آنچه را سزاوار است داد، مشروط بر این که به منافع عمومی زیان نرسد». اصطلاح «نفع مشترک» یا «نفع عموم» که در تعریف سیسرون آمده است، از آن پس در بیشتر رساله‌های حقوق و اخلاقی تکرار شد و می‌توان گفت که سایر تعریف‌ها، با اندک تفاوت، همان است که ارسطو فیلسوف یونانی گفته و حقوقدانان رومی کامل ساخته‌اند

ترجیح منافع قابل احترام‌تر

پاره‌ای از نویسندگان، عدالت را نظامی دانسته‌اند که برتری منافع قابل احترام‌تر را تامین می‌کند. مقصود از این گفته این است که، نظم اجتماعی بر مبنای زور و قدرت قرار نگرفته و، به جای منافع قوی‌تر، منافع قابل احترام‌تر رجحان داده شود

عدالت صوری و ماهوی

برخی «عدالت» را صوری و ماهوی تقسیم کرده‌اند.([13]) عدالت صوری به معنی برابری است و تنها مفهومی از عدالت است که با همه معیارهای پیشنهاد شده برای تمیز عدالت، سازگار است و همگان درباره آن به توافق رسیده‌اند. گروهی عدالت ماهوی را نیز برابری مطلق همگان شمرده‌اند. بر مبنای عدالت صوری، اگر قاعده‌ای به همه موقعیت‌ها و اشخاصی که موضوع آن قرار می‌گیرد یکسان حکومت کند و تبعیض روا ندارد، عادل است، خواه مفاد آن قاعده درست باشد یا نادرست

بر عکس، در عدالت ماهوی به مضمون و محتوای قاعده نیز توجه می‌شود و «برابر داشتن» کفایت نمی‌کند؛ کیفیت نیز مطرح است و «سزاوار بودن» نیز شرط اجرای عدالت به شمار می‌اید
برای مثال، عدالت این نیست که هر قاتلی بدون توجه به وضع روحی و جسمی و سن اش، به اعدام محکوم شود یا کیفر ببیند. ولی، برابر داشتن تمام کسانی که در موقعیت یکسان قرار گرفته‌اند لازمه عدالت است. به طور معمول، عدالت به معنی کامل خود به کار می‌رود، مگر این که با قید «صوری» همراه باشد

عدالت طبیعی و حقوقی

ارسطو در کتاب اخلاق خود، عدالت را به طبیعی و قانونی تقسیم می‌کند. مقصود او از عدالت طبیعی قواعد همگانی و نوعی است که از طبیعت اشیاء سرچشمه می‌گیرد و ارتباطی به عقاید اشخاص و قوانین حاکم بر جامعه ندارد. بر عکس، عدالت قانونی وابسته به اوامر و نواهی قانون است و ضابطه نوعی ندارد. برای مثال، نرخ بازخرید زندانی را قانون معین می‌کند و اجرای عدالت قانونی، منوط به پرداخت همان نرخ است . بدین ترتیب، برخلاف عدالت طبیعی که چهره آرمانی و الهی دارد، عدالت قانونی همانند حسن و قبح شرعی نزد متکلمان و عالمان اصول اسلامی است و از داده‌های قانون استنباط می‌شود

این تقسیم‌بندی، الهام بخش نویسندگانی است که از بیم تجاوز دادرسان به آرمان‌های ملی و اختلاط صلاحیت‌های قوه قانونگذاری و قضایی، اجرای عدالت را به طور مقید و در چارچوب قوانین برای دادرسان مجاز شمرده‌اند، بدین ترتیب که دادرس، در مقام تفسیر قوانین، می‌تواند از عدالتی که مجموعه قوانین به او تلقین می‌کند الهام گرفته و پا را از آن فراتر ننهد. به بیان دیگر، قاضی باید همچون اسیری در بند، حرمت زنجیرهای قانون را که بر پای بسته شده است نگاه دارد و قدم در «سیاست قانونگذاری» ننهد

بی گمان دادرس، اسیر اندیشه‌ها و اصولی است که خواندن و تفکر در قوانین به او القا کرده است. عادت به اجرای قانون و رعایت ایین دادرسی و شغلی نیز به وجدان اکتسابی او افزوده می‌شود و از او انسانی می‌سازد که به دشواری می‌تواند این زنجیرهای روانی را پاره کند و آزاد بیندیشد. به همین دلیل است که در همه نظام‌های حقوقی سرزمینی آزاد نیز پیش‌بینی شده تا مردمی به حکم وجدان اجتماعی و ذهن زلال خود داوری کنند و با نام «هیات منصفه» جای قاضی حرفه‌ای و مقید را بگیرند

البته وجدان دادرس و آرمان‌های او را تنها قوانین و ایین‌های دولتی آبیاری نمی‌کند. او، هم انسانی مستقل است و هم عضوی از جامعه، و هر دو عنوان از ارکان شخصیت او است. به عنوان انسان از نژاد، وراثت، تربیت خانوادگی، باورهای اخلاقی مذهبی، موقعیت تاریخی و جغرافیایی خود متاثر است. از طرف دیگر هم به عنوان عضوی از اجتماع، اندیشه او از وجدان توده مردمی که با آنان ارتباط خویشی و اقتصادی و قومی دارد تاثیر می‌پذیرد. پس، آنچه او عدالت می‌بیند بازتابی از ترکیب عوامل پیچیده روانی و اجتماعی گوناگون است و آنگاه که در خلوت خویش به عدالت می‌اندیشد نمی‌تواند در چارچوبی که دولت برای او فراهم کرده است باقی بماند و روح خود را در حصار «عدالت قانونی» قرار دهد

ممکن است قاضی چنین وانمود کند که تنها قانون را به کار می‌بندد، ولی واقعیت این است که، در فرض سکوت و نقص قانون، او به ندای وجدان خود بیش از هدف قانونگذار، حساس است و می‌کوشد، تا آنجا که ابزارهای منطقی انتساب فکر به قانونگذار کارایی دارد، عدالتی را که محترم می‌دارد رعایت کند و حتی جانب انصاف را نگه دارد

تامل در رویه‌های قضایی([14]) نشان می‌دهد که بسیاری از آراء دادگاه‌ها از نظر منطقی قابل توجه نیست و چه بسا مخالف با قانون است. همه این انحراف‌ها را به اشتباه با سوء نیت قاضی نمی‌توان نسبت داد. گاه وجدانی بیدار و آگاه است که به سوی عدالت گام بر می‌دارد و نظریه‌های حقوقی را در استخدام می‌گیرد

بدین ترتیب، به جای «عدالت قانونی» که مفهومی بیهوده و خنثی را به ذهن می‌آورد، باید از عدالت قضایی یا حقوقی سخن گفت تا نمودار تمام واقعیت‌های قانونی و اجتماعی و روانی باشد و گویای نظمی شود که سلسله مراتب دادگاه‌ها و تکلیف اجرای قانون به آن می‌بخشد. قاضی در خدمت قدرتی که او را برگزیده نیست؛ در خدمت عدالت است و از قانون به عنوان ابزار راهیابی به آرمان خود سود می‌برد

نقد تعریفها؛ دشواری اعمال ضابطه‌ها

 

دانلود این فایل

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

تحقیق اپیدمیولوژی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

تحقیق اپیدمیولوژی دارای 40 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق اپیدمیولوژی کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق اپیدمیولوژی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن تحقیق اپیدمیولوژی :

اپیدمیولوژی
درجوامع روستایی که از قومی مشابه هستند،در شمال شرقی تایلند(35%کل) و لائوس نسبت شیوع بیش از70% وجود دارد ، و بر آورد شده است که نرخ 120 میلیون دلاری آلودگی سالانه به دلیل نامشخص بودن دستمزدها و مراقبت های پزشکی است. آلودگی انسان ها اساساً در انتهای فصل بارانی و شروع فصل خشک (سپتامبر تا فوریه)،اتفاق می افتد.چون ماهی محتوی متاسرکرهای بیشتری است و در ماه مارس، قبل از این که استخرها خشک شوند ماهی ها با راحتی بیشتری به دام می افتند. آلودگی بچه های زیر 5 سال بسیار غیر معمول است. کیست های متاسرکری مقاومتشان در مقابل ترشی شدن کمی کمتر از کیست های متاسرکری کلونوریس است،اما پخت کامل یا انجماد عمیق ماهی تنها روش مطمئن پیشگیری فردی است.
دیدگاه زئونوتیک
اپیس تورکیس ویورینی یک انگل طبیعی گربه ی زبّاد است اما در گربه های اهلی و سگ ها که در حفظ انتقال نقش بازی می کنند، نیز شایع است، اگرچه انتقال به انسان نیز معمول است.
اپیس تورکیس فلینئوس
(ریوولتا،1884/Rivolta , 1884) ، بلانچارد،1895/Blanchard ,1895
اسامی مترادف
در سال 1884 توسط ریوولتا دیستوما فلینئوم/Distoma felineum نامیده شد،در سال 1892 وینوگرادوف / Winogradoff آن را به نام دیستوما سیبریکوم /D.sibiricum نام گذاری کرد( اولین گزارش از انسان ها ).
بیماری و اسامی رایج
اپیس تورکیازیس یا اپیس تورکیوزیس فلینئوس/Opisthorchiasis or opisthorchiosis felineus ؛ بیماری فلوک کبد گربه.
توزیع جغرافیایی
تقریباً 5/1 میلیون مورد (همراه با 14 میلیون فرد در معرض خطر )، روسیه(سیبری با 2/1 میلیون مورد)،‌بلاروس، قزاقستان،‌اوکراین(3/0 میلیون)(به نقشه ی 3 صفحه ی 33 توجه کنید).
موقعیت در میزبان
کرم های بالغ در مجاری صفراوی دور و بعضی مواقع در مجاری صفراوی نزدیک دیده می شوند.
مرفولوژی
کرم های بالغ با کرم های بالغ اپیس تورکیس ویورینی همسان هستند.اختلاف آن ها به تفاوت های بین الگوهای سلول شعله ای سرکرها و چرخه ی زندگی مربوط می شود.
چرخه ی زندگی
بسیار مشابه دو گونه ی قبلی است.میزبان های واسط حلزون، گونه های کودّیلاّ/Codiella (= بیتینیا ) به ویژه کودیلا لئاچی/C.leachi هستند. 22 گونه ماهی متعلق به 17 جنس عفونت را انتقال می دهند (WHO,1995 را ملاحظه کنید).
تظاهرات بالینی
مشابه با دو گونه ی دیگر است. به جز این که نشانه هایی همچون تب بالا،‌شکم درد و علائم شبه هپاتیت همراه باائوزینوفیلی (احتمالاً به خاطر آلودگی های بیشتر در کرم های بالغ مهاجر)احتمالاً بیشتر در فاز حاد اتفاق می افتند(4-2 هفته بعد از عفونت).
ارتباط انگل باکلانژیوکارسینوما به اندازه ی ارتباط اپیس تورکیس ویورینی وکلونورکیس با آن نیست (IARC working Group.,1994)،اگرچه مشاهده شد که نسبت کارسینومای سلول های کبدی به کارسینومای مجرای صفراوی در افراد غیر آلوده در یک منطقه اندمیک سیبری 8 به 1 است ، در افراد آلوده نسبت برعکی شده بود. در یک مورد کشنده در روسیه تعداد کل 7400 کرم دیده شد.
تشخیص و درمان
تخم ها که شبیه تخم های اپیس تورکیس ویورینی هستند در مدفوع قابل شناسایی هستند. ممکن است تعداد تخم ها در عفونت هایی که از لحاظ بالینی اهمیت دارند کم باشد و تکنیک های تغلیظ ضرورت پیداکنند. تست های یمنولوژیکی در حال بررسی هستند.
درمان مانند کلونورکیس سایننسیس است.
اپیدمیولوژی
در منطقه مرکزی غرب سیبری نسبت شیوع 95-40% است و بیشترین نسبت آلودگی در روسیه، عموماً در مناطق حومه ی رودخانه یافته می شود. در مناطق اندمیک اوکراین نسبت از 5% تا4% متغیر است. ماهی خوراکی ممکن است شدیداٌ به متاسرکر آلوده باشد. یک خوراک ماهی معروف به «استروگانینا»/Stroganina مسؤول بسیاری از آلودگی هاست.
دیدگاه زئونوتیک
گربه ها میزبان مخزن با اهمیتی هستند و ممکن است نسبت آلودگی بالایی داشته باشند.آلودگی در دامنه ای از حیوانات مانند روباه ها،‌سگ ها،‌گربه ها و فوک ها در سراسر یک منطقه وسیع اروپای شرقی دیده می شود. اپیس تورکیس گوآیاکوئیانزیس/O.guayaquilesis انگل گربه ها و سگ هاست، به علاوه ی یک کانون انسانی در یک منطقه اکوادور و اپیس تورکیس ناورکا/O.noverca انگل خوک ها و سگ هاست همراه با دو مورد انسانی در هند.
متورکیس آلبیدوس/Metorchis albidus که در سال 1893 توسط براون شناسایی شد و در سال 1899 توسط لووسّ/Looss مورد بررسی مجدد قرار گرفت و متورکیس کونجانکتوس/M.Conjunctus که در سال 1864 توسط کوبّولد شناسایی شد و در سال 1899 توسط لووسّ مجدداً بررسی شد، دو فلوک کبدی هستند که در گوشتخواران ماهی خوار امریکای شمالی یافته می شوند.گونه ی آخر باعث آلودگی 19 نفر از مردم کانادا که در یک رستوران از خوراک ساشی می Sashimi خورده بودند، شد. آن ها دچار درد در ناحیه ی بالای شکم ، درجه ی پایین تب و ائوزینوفیلی شدند و این علائم تا 4 هفته تداوم داشت. پرازیکوانتل در درمان آن ها خیلی مؤثر بود(Maclean et al ., 1996) .
پسودامفیستوموم ترانکاتوم/pseudamphistomum truncatum که در سال 1819 توسط رودولفی /Rudolphi شناسایی شد و در سال 1909 توسط لوهه/Luhe مجدداً بررسی شد،انگل کبد گوشتخواران وحشی،‌گربه ها و سگ هاست و گه گاه در کشور روسیه (سیبری) در انسان ها به دلیل خوردن ماهی خام مشاهده شده است. پسودامفیستوموم اتیوپیکوم/P.aethiopicum که در سال 1942 توسط پیرانتونی/
Pieranthoni شناسایی شد یک بار از یک انسان در اروپا گزارش شده است.
خانواده ی دیکروسولیده
دیکروسلیوم دندریتیکوم
( رودولفی،1818 /Rudolphi,1818 )، لووسّ 1899

اسامی مترادف
فاسیولا لانسئولاتا/Fasciola lancolata ، فاسیولا دندریتیکا /Fasciola dendritica ،دیکروسلیوم لانسئولاتوم
بیماری و اسم رایج
دیکروسولیازیس/ Dicrocoeliasis یا دیکروسولیوزیس/Dicrocoeliosis ؛ عفونت فلوک سرنیزه ای .
توزیع جغرافیایی
دیکروسولیوم انگل مجاری صفراوی گوسفند و دیگر علفخواران در سراسر جهان است و آلودگی های حقیقی انسان نادر می باشند. اما عفونت های کاذب به دلیل خوردن تخم های موجود در کبد غیر معمول نیستند. آلودگی حقیقی یا کاذب در 2/0 % حدود 27000 نفر در یک بیمارستان ریاض عربستان سعودی و در 2/0% جمعیت روستایی ترکیه دیده شده است و گه گاه در سراسر جهان موارد انسانی گزارش می شوند.
موقعیت میزبان
کرم های بالغ در مجاری صفراوی زندگی می کنند.
مرفولوژی
کرم های بالغ پهن و سر نیزه ای به اندازه ی 5/2-5/1 × 15-5 میلی متر می باشند. بیضه ها پشت سر هم درست در پشت بادکش شکمی قرار می گیرند.ویتلاریا محدودند و رحم بیشتر قسمت خلفی بدن را پر می کند.
چرخه ی زندگی
این موضوع از دیدگاه جانورشناسی دارای جاذبه ی زیادی است چرا که دیکروسلیوم یکی از معدود ترماتودهایی است که از حلزون های خشکی زی (زبرینا/
Zebrina یا هلیسلاّ/Helicella در آلمان) به عنوان میزبان واسط استفاده می کند. حلزون تخم محتوی میراسیدیوم را می خورد و در نهایت سرکرها به وسیله ی توده های لزجی/Slimeballs که هر کدام محتوی200 تا 400 سرکر است حلزون را ترک می کنند. این توده ها به وسیله ی موچه ها خورده می شوند و مورچه های آلوده به متاسرکر روی سزیجات به وسیله ی گوسفند ( با ندرتاً انسان ) خورده می شوند. دیکروسلیوم در کبدهای 37 مورد اتوپسی در ازبکستان وجود داشت و مورچه های آلوده روی درختان توت محلی مشاهده شدند(Azizova et al ., 1988)
تظاهرات بالینی

دانلود این فایل

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله پته دوزی از صنایع دستی استان کرمان

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

مقاله پته دوزی از صنایع دستی استان کرمان دارای 34 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله پته دوزی از صنایع دستی استان کرمان کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله پته دوزی از صنایع دستی استان کرمان

چکیده

مقدمه

استان کرمان

موقعیت جغرافیایی استان کرمان

صنایع دستی

قالیبافی

قالیچه های افشار

گلیم شیریکی پیچ

پته دوزی

عریض بافی

ساخت فرآورده های مسی تزئینی

شهرستانها

بناهای یادبود تاریخی

بناهای یادبود مذهبی

جاذبه های طبیعی

فرهنگ و هنر

پته دوزی یا سلسله دوزی یا فطه دوزی

رودوزی

پته دوزی کرمان

مواد اولیه در این نوع رودوزی

تاریخچه پته

مراحل تهیه پته

نقوش پته دوزی

طرح های پته را می توان به دو گروه تقسیم کرد

معرفی انواع پته

بقچه

سوزنی

پرده

طرز تهیه

منابع و مآخذ

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله پته دوزی از صنایع دستی استان کرمان

1-   سازمان میراث فرهنگی- تاریخ کرمان

2-   سازمان میراث فرهنگی- تاریخ سیرجان

3-   سازمان میراث فرهنگی- فیروزه کویر

4-   محمد معین- فرهنگ فارسی معین

5-   حمید صادقی و مهدی جعفری- صنایع دستی استان کرمان

6-    اداره بازاریابی و تبلیغات

مقدمه

«هرکس تاریخ کرمان را به درستی بخواند، مانند آن است که تاریخ همه ی جهان را خوانده باشد»

کرمان بدرستی گنجینه ی تاریخ و هنر است و از هر دوره و زمانی بناهایی و هنرهایی به یادگار دارد که هر یک از داستانهایی بس شنیدنی حکایت می کنند. پهناورترین استان ایران در ادوار مختلف تاریخ، پذیرای انبوه اتفاقات دیدنی و شنیدنی، افتخار آمیز و ذلت بار، شادی آفرین و غم بار بوده و علی رغم ناملایمات بسیاری که از روزگاران دور و نزدیک دیده، مغرور و پر افتخار همچنان خودنمایی می کند و منتظر زمانی است که جایگاه شایسته خود را بازیابد. کرمان با توجه به توانایی های فراوان طبیعی و تاریخی و هنری می‌تواند مقصد انواع گردشگری و توریست واقع شود. کرمان و کرمانی از دیرباز به هنرمندی شهره بوده. این گفته را با دیدن صنایع و آثار دستی تولید شده در استان درخواهید یافت که در ادامه این مجموعه کوچک با یکی از مهمترین و معروفترین آثار دستی تهیه شده در استان آشنا خواهید شد


استان کرمان

 موقعیت جغرافیایی استان کرمان

استان کرمان در جنوب شرقی ایران واقع شده و از شمال با استان‌های خراسان و یزد، از جنوب با استان هرمزگان، از شرق با سیستان و بلوچستان و از غرب با استان فارس همسایه است. مساحت این استان در حدود 175069 کیلومتر مربع می‌باشد. استان کرمان پس از استان خراسان دومین استان پهناور کشور می‌باشد و در حدود 11 درصد از خاک ایران را در بر گرفته است. این استان یکی از مرتفع ترین استانهای کشور و شهرستان بافت آن با 2250 متر ارتفاع از سطح دریا مرتفع ترین شهرستان استان می‌باشد. ارتفاعات این استان از رشته کوه‌های مرکزی ایران چین خوردگی‌های آتشفشانی آذربایجان شروع می‌شود و تا بلوچستان امتداد دارد و دنباله آن چندین بار در فلات مرکزی به وسیله حوزه‌های پست داخلی و کویر قطع می‌شود. رشته کوه‌های مرکزی در این منطقه دشت‌های وسیع استان را از یکدیگر جدا می‌سازند. این کوه‌ها به طور کلی 2 رشته عمده هستند که از شمال غربی به جنوب شرقی کشیده شده‌اند و مهم ترین آن رشته کوه‌های بشاگرد کوهبنان است. این رشته کوه‌ها دنباله کوه‌های جندق و بیابانک هستند که تا کرمان و بم گسترش یافته‌اند. رشته دوم کوه‌هایی هستند که از یزد تا کرمان و چال جازموریان کشیده شده‌اند و به موازات رشته اول امتداد دارند. سابقه سکونت و استقرار انسان در سرزمین کرمان به هزاره چهارم قبل از میلاد می‌رسد. این منطقه یکی از قدیمی ترین نواحی ایران به شمار می‌رود و در گذر زمان، گنجینه‌های فرهنگی تاریخی گرانبهایی در آن پدید آمده که نمایانگر روند تاریخی و حیات اقتصادی، اجتماعی آن است

صنایع دستی

صنایع استان دستی کرمان، در زندگی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مردم مناطق مختلف استان نقش بسزایی دارد. مهمترین صنایع دستی رایج در استان کرمان عبارت است از

قالیبافی

کرمان از مراکز مهم قالیبافی ایران به شمار می آید. این شهر در آغاز قرن بیستم میلادی یکی از معروفترین مراکز قالیبافی جهان به شمار می آمده است، چنان که در آستانه جنگ جهانی اول تعداد دارهای قالی در این استان به بیش از پنج هزار می رسید

طرح و رنگ در قالی کرمان اهمیت بسیار دارد، چنانچه کمتر می توان دو قالی را از نظر رنگ و نقشه شبیه به یکدیگر پیدا کرد. فرش کرمان ریز بافت و عموماً 40 رج در گره است و بیشتر در ابعاد 60 *100 – 150 * 100 – 120 * 200 بافته می شود. در گذشته فرش های 100 متری نیز به صورت سفارشی در کرمان بافته شده است که این کار افتخاری برای صنعت و هنر قالیبافی به شمار می آید. دارهای قالیبافی کرمان عموماً عمودی است و تنها در منطقه سیرجان و حومه آن استفاده از دارهای افقی رواج دارد

گره رایج در قالیبافی کرمان “فارسی” است. بخشی از پشم مصرفی قالیبافان کرمان از خود منطقه و بقیه از خراسان و کرمانشاه تأمین می شود. علاوه بر کرمان در مناطق رفسنجان، جوبار، ماهان، روار،کوهپایه، چترود، خانوک، هوتک، سرآسیاب و سردار نیز قالیبافی رواج دارد

در کلیه این مناطق از پشم مرغوب برای بافت قالیهای درجه یک استفاده به عمل می آید و تار و پود کلیه تولیدات از نخ پنبه ای است. فرش ها عموماً دو پوده بافته می شود و فقط در منطقه “راور” گاهی فرشهای بسیار مرغوب سه پوده است

طرحهای معروف قالی کرمان عبارت است از: شاه عباسی، افشان، ترنجی، خوشه، برگ فرنگی، درختی، شکارگاه و قاب قرآنی

قالیچه های افشار

در منطقه سیرجان قالیچه هایی موسوم به افشاری بافته می شود که دارای معروفیت خاصی است. این قالیچه ها توسط ایل افشار که به کرمان کوچ کرده اند بافته می شود

از نظر قالیبافی، ایلات افشار و روستاییان این منطقه هر یک از دیگری چیزهایی اقتباس کرده اند و اگر رنگ ها ایلاتی است، برخی نقش ها کاملاً با طرحهای ایلاتی متفاوت است. با این همه چادر نشینان گره ترکی و روستائیان گره فارسی به کار می برند. نقش ها شکستگی خاصی دارند(مانند نقش مرغی) و یا نقش ترنجی که بافتن هر یک پوشیده از نگاره های کوچک است. در واقع اصالت قالیچه های کرمان را در کارهای ایلات افشار باید جستجو کرد که نقشه و طرز بافت آنها وجه مشترکی از هنر مردم آذربایجان و کرمان است که به خوبی با هم آمیخته شده اند

گلیم شیریکی پیچ

شیریکی پیچ نامی است که بافندگان ایلیاتی و گاه روستایی کرمان به نوع خاصی از گلیم می دهند. این نوع گلیم که در اصطلاح بومی با عناوین “شیریکی پیچ” و “سوزنی” نیز از آن یاد می شود ظاهری همانند قالی دارد و بافت آن نیز درست به اندازه بافت قالی مشکل و وقت گیر است

شیریکی پیچ از جمله سوماکهای مشهور ایران است که در مناطق عشایری و روستایی شهرهای سیرجان، بافق و کرمان بافته می شود

پته دوزی

پته دوزی هنر دست دوز زنان و دختران کرمانی است و پته دوزان با بهره گیری از نخ های رنگین نقش هائی زیبا را بر زمینه پارچه های دستباف به نام “عریض” می دوزند. پته دوزی علاوه بر کرمان در شهر های رفسنجان، سیرجان و ماهان و ; رواج دارد. یکی از معروفترین پته ها، روپوش مقبره شاه نعمت ا; ولی در ماهان کرمان است که یکی از پرکارترین پته های تولید شده در ایران بوده و بیش از یک قرن از عمر آن می گذرد

معروفترین نقوش پته، طرح پته ای یا درخت زندگی است که به نامهای متعدد در پته به کارگرفته می شود، مانند پته میری، پته ترمه ای، پته جقه ای، پته بادامی، پته سربندی، پته افشاری، پته کردستانی و غیره. از دیگر طرحهای پته دوزی، پیچک ترنج، سروچه، نقوش حیوانی بخصوص پرندگان و لچک ترنجی را می توان نام برد

شال بافی

شال بافی یکی از رشته های قدیمی و اصیل صنایع دستی در “هوتک” کرمان است. معمولاً خانگی است و کارگاه در خانه قرار دارد

عریض بافی

عریض پارچه دستباف پشمی و نسبتاً ضخیم است که برروی آن زنان پته دوز، پته دوزی انجام می دهند. در گذشته از عریض استفاده های دیگری نظیر کت و پالتو می شد ولی امروزه مصرف عریض بسیار کم شده و حتی در پته دوزی نیز محدود شده است

ساخت فرآورده های مسی تزئینی

 

دانلود این فایل

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله تعلیم و تربیت ؛ غایت هنر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

مقاله تعلیم و تربیت ؛ غایت هنر دارای 13 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله تعلیم و تربیت ؛ غایت هنر کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله تعلیم و تربیت ؛ غایت هنر،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله تعلیم و تربیت ؛ غایت هنر :

تعلیم و تربیت ؛ غایت هنر
به نظر افلاطون نظمی مابعدالطبیعی و اخلاقی بر جهان حاکم است که فیلسوف باید آن را از طریق تفکر عقلانی کشف کند و هنر فقط هنگامی ارزش حقیقی دارد که این نظم را دقیقا نشان دهد یا به ما کمک کند که در جریان آن قرار گیریم.

همچنین افلاطون هنر را در راستای تعلیم وتربیت جوانان ارزشمند می داند، این مقاله درآمدی است به این موضوع.
افلاطون اصول ارزیابی هنر را به روشن ترین وجه در کتاب جمهور بیان می کند. موضوع اصلی این کتاب ، عدالت است. افلاطون در این کتاب ، تصویری از فرد عادل آرمانی و دولت – شهر عادل آرمانی را ارائه می کند و همچنین درباره ماهیت معرفت و تعلیم و تربیت بحث می کند. به نظر او، فیلسوف باید حاکم عادل چنین حکومت آرمانی ای باشد. (جمهور، 1004)

بحث هنر در کتاب جمهور از اینجا آغاز می شود که افلاطون به بررسی موقعیت هنر در تعلیم و تربیت می پردازد. به نظر افلاطون ، جوانان که پس از این نگهبان امنیت شهر خواهند بود، باید تحت تعلیم و تربیت جدی قرار گیرند و از آنجا که نفوس جوانان حساس و تاثیرپذیر است ، هنرها و صنایع سودمند باید چنان سامان یابد که جوانان را به آن چیزی متمایل کند که آنها باید در پی آن باشند.

بخش مفصلی از کتابهای دوم و سوم جمهور به وصف فضا و صفات و خصال شعر و شاعری اختصاص یافته است. به نظر افلاطون ، حکایات تخیلی و تصورات شاعرانه وظیفه خطیری در تعلیم وتربیت ایفا می کنند. به همین دلیل هرچند افلاطون به برخی شاعران بزرگ احترام قائل است ، ولی معتقد است ، برخی از آثار آنها می بایست سانسور شود. او در حالی که همیشه از هومر به نیکی یاد می کند، ولی در کتاب جمهور، آثار هومر را شایسته ممیزی می داند؛ چرا که به نظر او، خدایان و قهرمانان را نباید با صفات ترس و ناامیدی و فریبکاری و در حکم موجوداتی که تابع تمایلات نفسانی خویشند و مرتکب جنایت می شوند، توصیف کرد. پس بسیاری از صحنه های ایلیاد و ادیسه را باید حذف کرد.

داستان خیالی خوب ، داستانی است که (گرچه دروغین یا جعلی است)، تاثیر خوب و مثبتی در مخاطب داشته باشد. افلاطون به این سوال که آیا بازنمایی حقیقت ارزشمندتر است یا تاثیر اخلاقی ، پاسخ می دهد که تاثیر اخلاقی ارزش والاتری دارد. او در جمهور می گوید بعضی از داستان های اسطوره ای که تصویرگر خشونتند، حتی اگر حقیقت داشته باشند نباید برای جوانان بازگو شود. (فرهنگ 4)
محاکات یا میمسیس

به نظر افلاطون دو نوع بیان شعری وجود دارد: یکی آنجا که شاعر با صدای خود سخن می گوید و دیگری (که همان محاکات یا تقلید یا میمسیس است) که در آن ، شاعر خود را پنهان می کند و زبان خود را تا حد ممکن شبیه زبان شخصی به کار می برد که گفته است می خواهد درباره او سخن گوید. افلاطون به طور کلی روش محاکات را در دیگر هنرها نیز جاری می داند و از آن هنرها انتقاد می کند.افلاطون منتقد محاکات است ؛ روشی که آن را به هومر منسوب می کند.

به نظر افلاطون ، اجرای نقش با قرار گرفتن در قالب شخصیتی دیگر و تقلید عمل او موجب می شود که انسان در زندگی واقعی خود، شبیه چنین شخصیتی شود. با توجه به این که از نگاه افلاطون تمام اعضای یک جامعه آرمانی و به طریق اولی ، نگهبانان آن باید متخصصانی باشند که فقط به وظیفه خود عمل کنند، این نتیجه به دست می آید که اگر در شهر حوزه نمایش محدود شود نگهبانان بهتری پرورش خواهند یافت.

بنابراین کسانی که هدف اصلی شان رواج تقلید در جامعه است ، هرچند انسان های نابغه و توانمندی باشند، حکومت آرمانی ، آنها را تحمل نخواهد کرد. (دانشنامه زیبایی شناسی ، ص 4)
آفرینش و خیال و محاکات
افلاطون در کتاب دهم جمهور، تقلید و محاکات را موضوع اصلی بحث خود قرار می دهد اما نکته مهم اینجاست که تقلید و محاکات را در این رساله باید به معنای آفرینش خیال تلقی کنیم ، یعنی آفرینش چیزی که واقعی نیست ، بلکه تنها صورت خیالی شی ء است.
افلاطون دراین کتاب اظهار می کند که شعر تقلیدی مطرود جامعه آرمانی است و شاعری که چنین شعری می سراید، باید از این جامعه تبعید شود. دلیل این مساله این است که تقلید دور از حقیقت است ؛ ولی مخاطب اثر به آسانی فریب می خورد و فکر می کند که صاحب اثر دارای فضل و دانش است.
شعر تقلیدی بر بخش نازل عقل اثر می گذارد و به این ترتیب قواعد عقل و خرد ساقط می شود. افلاطون در شرح چیستی تقلید به نظریه مثل بازمی گردد. بر اساس این نظریه ، یک شی ء معمولی مثلا میز تحریر تقلید از صورت مطلق میز تحریر (یعنی نمونه مثالی میز تحریر در عالم مثال) است.
این نظریه از آن افلاطون است و برای توجیه و تبیین وحدت و کثرت در عالم و همچنین سکون و حرکت در عالم صادر شده است. افلاطون از این نظریه جهت تبیین چیستی هنر نیز استفاده می کند.
به نظر او، تصویری که نقاش از میز تحریر نقاشی می کند، بازنمایی میز تحریر از زاویه خاصی است که نقاش به آن می نگرد. بنابراین کار هنرمند تقلید از تقلید است: «هنر در جنبه مابعدالطبیعی یا ذات خود تقلید است.
«صورت» (ایده) نمونه اعلاست ؛ شی ء طبیعی مورد و مصداقی از تقلید است..
..اما حقیقت را به نحو شایسته در صورت جستجو کرد، بنابراین کار هنرمند دو درجه از حقیقت دور است.» (کاپلستون 294)
افلاطون تقلید در هنرهای بصری را با آیینه ای مقایسه می کند که به شکل مکانیکی اشیا را نشان می دهد: «; آسان ترین راه این است که آیینه ای به دست گیری و به هر سو بگردانی. از این راه هم آفتاب را می توانی بسازی ، هم ستارگان را. حتی خودت و دیگر جانوران را که ساخته صنعت یا طبیعتند، می توانی به وجود آوری..
..به نظر من هنر نقاش نیز همین است;» (مجموعه آثار، ج 2 ، ص 1168)
نقاش همانند آینه است و شیئی واقعی را خلق نمی کند، بلکه فقط یک صورت خیالی را به وجود می آورد. محصول کار نقاش در مقایسه با میز تحریر و صورت مثالی آن ، دو مرحله از حقیقت فاصله دارد. اثر نقاش هیچ دلالتی بر راهیابی او به دانش حقیقی ندارد بلکه دلالت بر ساخت یک صورت خیالی دارد. شاعران هم مانند نقاشان فقط صورتهای خیالی پدید می آورند و از شناخت حقیقت فاصله دارند. افلاطون در رساله جمهور می گوید: «تمام شاعران مقلد که اولینشان هومر است ، از صور خیالی فضیلت و تمام آنچه در مورد آن می نویسند، تقلید می کنند و به حقیقت دست نمی یابند.» (دانشنامه زیبایی شناسی ، ص 4 به نقل از جمهور)

شاعران فقط از زندگی انسان ، صورتهای خیالی پدید می آورند و انسان برای انجام چنین کاری نیاز ندارد که حقیقت خیر یا شر زندگی را بشناسد. همچنین افلاطون مدعی است که هیچ دلیلی وجود ندارد که شاعر بتواند مصلحت اخلاقی یا سیاسی را آشکار کند. (دانشنامه زیبایی شناسی ، ص 5)

نظریه تقلید (میمسیس) افلاطون درباره هنر به این مطلب دلالت دارد که به نظر او، هنر قطعا قلمرو خاص خود را دارد؛ در حالی که معرفت (اپیستمه ) به نظم ایده آل و عقیده یا گمان (دوکسا) به نظم قابل درک اشیاء طبیعی مربوط است ، پندار یا خیال (ایکازیا) به نظم خیالی ربط دارد. کار هنری محصولی از تخیل است و با عنصر عاطفی در انسان سرو کار دارد. (کاپلستون 6-295) افلاطون نشان می دهد که شعر تقلیدی مایه التذاذ کدام بخش از نفس انسان است.

عالی ترین جزء نفس (عقل) با استدلال سرو کار دارد و آنچه برای او خیر است منظور می کند، اما صور خیالی شعر تقلیدی موجب التذاذ جزء نازل نفس است که کودکانه و سرکش است. هنر شعر، عواطف ما را بر می انگیزد؛ عواطفی که در مرحله نازلتری از تمایل و قضاوت عقلانی قرار دارد. انواع حوادثی که منبع بهترین مضامین برای شعر تقلیدی است (بخصوص تراژدی) متضمن نمایش حالات افراطی عواطف و اعمال ناشی از تاثیر این حالاتند. پس شعر تقلیدی طبیعتا جزو نازل و سوگوار وجود ما را مخاطب قرار می دهد و مایه التذاذ آن را فراهم می آورد و آن را به بهای پایمال شدن جزو عقلانی و خیرخواه – که باید در حکم نفس سالم باشد – تشویق می کند. دور شدن از درک حقیقت ، در آثار هنری بتدریج انسان را به بی

خیالی و بی تفاوتی سوق می دهد، چنان که در قبال آن گونه واکنش های اساسی که باید در زندگی واقعی از آنها گریزان باشد، نگرش مثبت پیدا می کند و موضع دفاعی خود را رها کرده ، به بخش عقلانی وجود خود که باید حاکم بر انسان باشد اجازه لغزش می دهد و اگر این حالت در انسان به شکل عادت در آید، از میزان تقرب او به خیر و عقلانیت در زندگی واقعی می کاهد. به این شکل افلاطون شعر تقلیدی را از جامعه آرمانی خود طرد می کند گرچه ابتدا از اصطلاح شعر تقلیدی نام می برد، ولی سپس معلوم می شود که از نظر او کل هنر شعر تقلید است.

 

او در رساله ایون نتیجه می گیرد که شاعر بر مبنای دانش مطمئنی عمل نمی کند و کارش نه مبتنی بر فن است و نه دانش مکتسب. افلاطون سرانجام در رساله فایدروس نوعی جذبه غیبی را به مهارت سرایش شعر نسبت می دهد.

اما افلاطون در میان اشعار، استثنایی قائل می شود و آن مناجاتنامه ها و مدح نامه های انسان های نیک نهاد است. به نظر او این اشعار می توانند بیانگر دیدگاه های اخلاقی صحیحی از جهان باشند که به کمک آنها می توان صفات پسندیده را به شهروندان القا کرد. او معتقد است در مدینه آرمانی باید بر کار شاعر و سایر هنرمندان نظارت داشت تا در هنر خود صفات نیک و فضایل اخلاقی را مجسم سازند و اگر نتوانند مطابق این قاعده کار کنند، باید آنها را از کار کردن در شهر بازداشت. (مجموعه آثار، ج 2، ص 911)

افلاطون بیشتر به آثار و نتایج تربیتی و اخلاقی هنر علاقه مند است ؛ آثار و نتایجی که بی تردید به تفکر زیبا شناختی من حیث هو نامربوطند، لیکن واقعی اند و هرکس مانند افلاطون به علو و برتری اخلاقی بیشتر از حساسیت و آگاهی زیبایی شناختی ارزش می نهد، باید آنها را به حساب آورد. (کاپلستون 296) هنر وظیفه ای خاص خود دارد ، ولو این که این وظیفه عالی و بلندمرتبه نباشد، زیرا پله ای برای نردبان تعلیم و تربیت می سازد و نیازی از انسان برمی آورد. خلاصه آن که افلاطون هنر را با معیارهای علم می سنجد و ایراد می گیرد که نمی توان با آن به دانش مطمئن دست یافت و درنتیجه کاذبش می داند و آن را تحقیر می کند و اخراج شاعران را از مدینه فاضله می خواهد؛ ولی آیا هنردراساس تقلید است؟
هنر و علم تربیت
اشاره:

«پداگوژی» هنر و علم تربیت کودکان است و اغلب مترادف با واژه تدریس یا تعلیم و آموزش به کار برده می شود. به طور دقیق تر پداگوژی، آموزش معلم محوراست.
اکنون «پداگوژی» مفهوم گسترده تری یافته است و در موارد مختلفی به کار می رود از جمله؛ علم، اخلاق، فلسفه علمی، فنون مختلف و آفرینش آثار زیبا. اما مهمترین دستاوردی که از پداگوژی انتظار می رود، این است که فراگیران با این روش به جای اینکه نگرش و مهارت های خود را مستقیما از معلمان خود دریافت کنند، بتوانند با راهنمایی معلمان، به کشف و نوآوری برسند و یاد بگیرند که به چه دانشی، نگرشی و یا مهارتی نیازمندند و چگونه و از چه راهی می توانند آن رابه دست آورند.

به این ترتیب، فراگیران وارد فرآیند کشف، نوآوری و در یک کلام، خلاقیت می شوند و اینجاست که هنرها و از جمله مهمترین و بهترین آنها برای دستیابی به این هدف، وارد میدان می شوند و «تئاتر پداگوژیک» مفهومی کاربردی و نوین پیدا می کند.

این مقاله در واقع درآمدی است بر مفهوم پداگوژی در تئاتر کودکان که حاصل مشاهدات و مطالعات اخیر نگارنده است؛
الف – پیشینه

در عین حال که واژه یا اصطلاح «پداگوژی» تازه و غریب به نظر می رسد، اما اگر کاربردهای آن توضیح داده شود، متوجه می شویم که هم اکنون بسیاری از روش ها و آداب آن در مراکز تعلیم و تربیت و دانشگاه ها به کار می رود زیرا که پداگوژی علوم مختلف و متنوعی را در بر می گیرد که در آن تربیت بدنی، ذهنی و اخلاقی به طور مستقل یا توامان صورت می پذیرد.
در یونان باستان، دایگان و یا بردگانی که وظیفه نگهداری و بردن و برگرداندن کودکان به مدرسه را داشتند، با این نام خوانده می شدند. عموم دانشمندان و اندیشمندان علم تعلیم و تربیت کودکان نیز به این اصطلاح اشاره کرده اند. اما در کشور ما، موارد بسیار محدود و معدودی از کاربرد این اصطلاح دیده می شود که آخرین آن در خصوص آموزش مهارت های فنی در سازمان فنی و حرفه ای کشور به کار برده شده است.

تعداد کتاب ها و یا مقالاتی که درباره پداگوژی و کاربردهای آن نوشته شده است، در کشور ما از تعداد انگشتان دو دست تجاوز نمی کند هر چند در مراجعه به هر یک از موتورهای جستجوگر اینترنتی، با هزاران سایت روبرو می شویم که درباره پداگوژی و تئاتر پداگوژیک مطالب و توضیحات مفصل دارند.

 

دانلود این فایل

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >